قبل از تماشای این فیلم،باید قسمت اول آن را دیده باشید.

کمی بعد ازماجراهای قسمت اول،چند مامور ویژه ی پلیس ویک مامور وزارت بهداشت وارد ساختمان قرنطینه شده می شوند که مدتیست درسکوت کامل فرورفته است.خیلی زود آنها پی می برند که بیماری مهلک وبه شدت مسری که درساختمان جریان دارد،ریشه ای قدیمی داشته ودراثر آزاد شدن نیرویی شیطانیست که ازطریق دختری تسخیرشده به ساختمان راه یافته است.اعضای گروه درحالی به دنبال دخترمی گردند که یکی یکی کشته شده یا دچار جن زدگی می شوند.

به نقل از پلازامگ: ” فیلم Rec بازیگرانی همانند مانوئلا ولاسکو (Manuela Velasco) و فران ترازا (Ferran Terraza) ایفای نقش می‌کنند. ژانر فیلم Rec وحشت به شیوه Found-footage محسوب می‌شود؛ یعنی قسمت عمده‌ای از فیلم به گونه‌ای در مقابل ما قرار می‌گیرد که همانند تکه فیلم‌های واقعی پیدا شده و ضبط شده توسط مردم عادی به نظر برسد ”

داستان فیلم:

فقط چند دقیقه ازپایان ماجراهای قسمت اول گذشته.ماموران وزارت بهداشت،پلیس وآتش نشانی بیرون ساختمان مستقر شده اند وهنوزکسی نمی داند داخل ساختمان چه اتفاقی افتاده است.چهارمامور ویژه همراه با یک دکتر ازوزارت بهداشت همراه می شوند تا وارد محدوده ی قرنطینه شوند.افراد پلیس مجهز به دوربین های کوچکی برای ضبط صحنه ها هستند وما تصاویر را از طریق همین دوربین ها می بینیم.

دکتر به مامورها می گوید که همه چیز احتمالا از طبقه ی بالا شروع شده وباید یک راست به آپارتمان پنت هاوس بروند.تمام راه پله ها خونین وبه طرز عجیبی ساکت است.اما درهمین هنگام یکی از آنها مورد هجوم قرارگرفته وتغییر ماهیت می دهد.دکتربا کمک صلیب موفق می شود مامور تسخیرشده را دراتاقی حبس کند.بقیه ی مامورها می خواهند بدانند چه چیزی درساختمان هست که همکارشان را به این شکل درآورده.آنها پی می برند که دکتر در واقع یک کشیش است وبرای یافتن فردی خاص به ساختمان آمده است.او برای مامورها شرح می دهد که سال ها پیش دختری توسط شیطان تسخیرشده وکشیشی او را به این آپارتمان آورده تا درموردش تحقیق کند.او مطمئن است بیماری مهلک از طریق همان دختر آغاز شده وتنها راه نجات بقیه ی مردم این است که کمی از خون او را پیدا کنند تا بتوانند با آن پاد زهر بسازند.آنها ماموریت دارند نمونه ی خون را تهیه کنند.گروه درطبقه ی بالا با دسته ای از کودکان جن زده وتسخیر شده مواجه می شوند وبه سختی موفق به گریز می شوند اما از سوی دیگر افراد گزیده شده هم به سویشان حمله می برند.یکی دیگر از مامورها گرفتار می شود.

چند نوجوان مشغول بازیگوشی وتفریح در ساختمان های اطراف هستند که با مشاهده ی وضعیت اضطراری در ساختمان مورد نظر،وسوسه می شوند پنهانی واز راه فاضلاب وارد ساختمان شوند.اما آنها هم داخل ساختمان به دام می افتند وبه مامورها وکشیش می رسند.یکی از پسرها زخمی شده وتغییر شکل می دهد.کشیش تلاش می کند جای اختفای دختر را کشف کند اما پسر چیزی نمی گوید.آنها در راهروها به آنجلا می رسند که مدعیست با پنهان شدن توانسته بگریزد.او می داند دختر مدیروس در پنت هاوس است وفقط با دوربین دید درشب دوربین قابل رویت است.آنها دوباره به طبقه ی بالا بازمی گردند اما یکی یکی کشته می شوند وفقط یک نفر هست که موفق می شود از ساختمان خارج شود.

درباره ی فیلم:

تقریبا یک قانون ثابت نانوشته درسینما وجود دارد وآن این است که قسمت دوم فیلم های معروف که ساخته می شود،معمولا بسیارپایین تروبی کیفیت ترازقسمت اولیه است.وقتی فیلمی مورد تقدیر قرارمی گیرد،سازندگان را تحریک می کند که دوباره ازهمان محبوبیت استفاده کرده وچیز دیگری بسازند.معمولا دراین فیلم دوم،دیگرجایی برای نبوغ وابتکارونوآوری وجود ندارد وفقط تکرار فروش هدف سازندگان است.این اتفاق درمورد REC هم صادق است.

درفیلم اول،داستان با مبنای زامبی ها آغازمی شود:بیماری عجیبی درساختمانی شیوع می یابد که به شدت مسری است وافراد ازطریق گزیده شدن وتماس با بزاق وخون فرد آلوده، به سرعت مبتلا می شوند.بیماران حالت انسانی خود را کاملا از دست داده ومهاجم ودرنده خو می شوند.ما همه چیز را از دوربین خبرنگاری محبوس درساختمان می بینیم.درداستان دوم،همه چیز را ازطریق دوربین یک مامور پلیس به تماشا می نشینیم.اما این بار داستان از همان ابتدا باری به شدت ماورایی وشیطانی پیدا می کند.افراد یکی یکی جن زده می شوند واین جن زدگی مثل خیلی از فیلم های دیگر دقیقا ازفیلم کالت ومعروف فرد کین یعنی جن گیر الگو برداری شده است.چهره ای که جن گیر از یک فرد جن زده نشان داد،چهره ای بود که بارها الگوی این حالت قرارگرفت:عنبیه های گشادشده وبزرگ که سفیدی چشم را پوشانده اند؛پوست چاک چاک شده وخشکیده؛حالت تهاجمی مثل حیوانی که می خواهد گازبگیرد؛صدای مردانه وخش دار که ازحلقوم دختربچه ها خارج می شود؛خنده های عجیب وعمیق وبیهوده؛حرکات شکسته ی سر وبدن؛برعکس روی سقف خزیدن و….این موضوع که تکراری بودنش به خودی خود بیننده ی حرفه ای فیلم های ترسناک را پس می زند،درخود همین فیلم هم بارها وبارها تکرار می شود وآنقدربچه های جن زده می بیند که به طورکامل ضد ضربه می شود وجایی برای یکه خوردن یا ترسیدن نمی ماند.

بازی ها برعکس قسمت اول،بسیاربد وتصنعی است.به خصوص بازی کشیش ونوجوان ها.اصلا نتوانستم درک کنم که چرا زمانی این همه طولانی را دردقیقه سی وهفت به بعد اختصاص داده شده به داستان نوجوان های بازیگوش که داستان را به طرز بسیار مضحکی پاره می کنند؟!

اما دونکته ی مثبت را از دل فیلم زامبی Rec بیرون کشیدم:یکی این که معمولا قسمت دوم فیلم ها مدت ها بعد از پایان قسمت اول هستند مثلا یک سال بعد،ده سال بعد یا… اما این داستان تقریبا بلافاصله ادامه پیدا کرده است.حتی درمدتی که گروه قصد واردشدن را دارند،ما قبلا دیده ایم که درداخل ساختمان چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است.مثلا ماموری به گروه می گوید دو مامورآتش نشانی ودومامورپلیس دوساعت قبل وارد ساختمان شدند ویک ساعت قبل هم ارتباطشان به طورکامل قطع شد.این زمان یک ساعت همان مدتیست که بیننده درقسمت اول تماشا کرده است اما آن موقع داخل ساختمان بوده وحالا قرار است با دیدی جدید وارد ساختمان مرموز شود.

نکته ی دوم هم پایان غیرمنتظره ی فیلم است که حقیقتا به سختی می توان پیش بینی اش کرد.یک نکته ی جالب دیگر هم در این مجموعه فیلم ها دیدم وآن این است که قسمت اول فیلم،تماما از دوربین فردی به نام پابلو روایت می شود که ما خود او را هرگز نمی بینیم چون حامل دوربین است.قسمت دوم هم توسط دوربین فردی به نام روسو ضبط شده که باز خودش  را نمی بینیم.جالب این که پابلو روسو نام فیلمبردار واقعی هر دو فیلم است!

پایان بندی فیلم هم به وضوح نشان می دهد که سازندگان قصد داشته اند بیننده را به سمت قسمت سوم هل بدهند وداستان کاملا بازمانده است.درست مثل این که فیلمی برای پیام بازرگانی موقتا قطع شده باشد!