منابع:
سایت جستجوگر حدیث میزان
سایت شهید آوینی
سایت مسجد هدایت
***
عنه صلى الله علیه و آله :إنّ الکذبَ بابٌ مِن أبوابِ النِّفاقِ .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : دروغ، درى از درهاى نفاق است.
***
عنه علیه السلام :الکذبُ یُؤَدِّی إلَى النِّفاقِ .
امام على علیه السلام : دروغ، به نفاق مى انجامد.
***
عنه علیه السلام :الفُحشُ و البَذاءُ و السَّلاطَهُ مِن النِّفاقِ .
امام صادق علیه السلام : دشنام گویى و بد زبانى و دریدگى ، از [نشانه هاى] نفاق است.
***
الإمام الصادق علیهالسلام : ثَلاثَهٌ مَکسَبَهٌ لِلبَغضاءِ : النِّفاقُ ، وَالظُّلمُ ، وَالعُجبُ .
امام صادق علیهالسلام : سه چیز ، دشمنى به بار مىآورد : نفاق ، ستمگرى و خودپسندى .
***
عنه علیه السلام :الخِیانَهُ رأسُ النِّفاقِ .
امام على علیه السلام : خیانت، در رأس نفاق است .
***
عنه علیه السلام :النِّفاقُ أخو الشِّرکِ .
امام على علیه السلام : نفاق، برادر شرک است.
***
عنه علیه السلام :نِفاقُ المَرءِ ذِلَّهٌ .
امام على علیه السلام : دورویى شخص ، خوارى است .
***
الإمام علیّ علیه السلام :نِفاقُ المَرءِ مِن ذُلٍّ یَجِدُهُ فی نَفسِهِ .
امام على علیه السلام : دورویى شخص ، ریشه در ذلّتى دارد که آن را در خود مى یابد .
***
الإمامُ الباقرُ علیه السلام :إیّاکُم و الخُصومَهَ ؛ فإنَّها تُفسِدُ القَلبَ و تُورِثُ النِّفاقَ .
امام باقر علیه السلام : از ستیزه گرى دورى کنید؛ زیرا این کار دل را تباه مى کند و نفاق به بار مى آورد.
***
الإمام الکاظم علیه السلام :أداءُ الأَمانَهِ وَالصِّدقُ یَجلِبانِ الرِّزقَ ، وَالخِیانَهُ وَالکَذِبُ یَجلِبانِ الفَقرَ وَالنِّفاقَ .
امام کاظم علیه السلام : امانتدارى و راستگویى ، روزى مى آورند ، و خیانت و دروغ ، به نادارى و نفاق ، مى انجامند .
***
عنه صلى الله علیه و آله : وَیلٌ لِلمُنافِقِ مِنَ النّارِ .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : واى بر منافق از آتش !
***
عنه علیه السلام :ما أقبَحَ بالإنسانِ ظاهِرا مُوافِقا، و باطِنا مُنافِقا !
امام على علیه السلام : چه زشت است که انسان ظاهرى موافق داشته باشد و باطنى منافق!
***
عنه علیه السلام :المُنافِقُ قَولُهُ جَمیلٌ ، و فِعلُهُ الدّاءُ الدَّخیلُ .
امام على علیه السلام : منافق گفتارش زیبا و کردارش بیمارىِ درونى است.
***
عنه علیه السلام :المُنافِقُ وَقِحٌ غَبیٌّ ، مُتَمَلِّقٌ شَقیٌّ .
امام على علیه السلام : منافق بى حیایى کودن و چاپلوسى بدبخت است.
***
عنه علیه السلام :المُنافِقُ لِسانُهُ یَسُرُّ ، و قَلبُهُ یَضُرُّ .
امام على علیه السلام : منافق زبانش خوشحال مى کند و دلش زیان مى رساند.
***
عنه علیه السلام :المُنافِقُ مَکُورٌ مُضِرٌّ مُرتابٌ .
امام على علیه السلام : منافق، نیرنگ باز و زیان رسان و بدگمان است .
***
عنه علیه السلام :عِلمُ المُنافِقِ فی لِسانِهِ ، عِلمُ المُؤمِنِ فی عَمَلِهِ.
امام على علیه السلام : دانش منافق ، در زبانش است و دانش مؤمن ، در کردارش .
***
رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله :مَن خالَفَت سَریرَتُهُ عَلانِیَتَهُ فهُو مُنافِقٌ کائنا مَن کانَ .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : کسى که باطنش با ظاهرش ناسازگار باشد، همو منافق است، هر که مى خواهد باشد
***
عنه صلى الله علیه و آله :إنّ أخوَفَ ما أخافُ عَلَیکُم بَعدی کُلُّ مُنافقٍ عَلیمِ اللِّسانِ .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : ترسناک ترین چیزى که از آن برآینده شما مى ترسم ، منافقِ زباندان است.
***
عنه صلى الله علیه و آله :إنَّما أخافُ عَلَیکُم کُلَّ مُنافِقٍ عَلیمٍ، یَتَکَلَّمُ بِالحِکمَهِ ویَعمَلُ بِالجَورِ.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : من تنها از منافق دانا بر شما مى ترسم که به حکمت ، سخن مى گوید و به ستم ، عمل مى کند .
***
عنه صلى الله علیه و آله :المُؤْمِنُ یَأْکُلُ بشَهْوَهِ أهْلِهِ ، و المُنَافِقُ یَأْکُلُ أهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مؤمن به میل خانواده خود غذا مى خورد و منافق، خانواده اش به میل او چیز مى خورند.
***
عنه علیه السلام :أشَدُّ النّاسِ نِفاقا مَن أمَرَ بِالطّاعَهِ ولَم یَعمَل بِها ، ونَهى عَنِ المَعصِیَهِ ولَم یَنتَهِ عَنها .
امام على علیه السلام : منافق ترینِ مردم کسى است به اطاعت فرمان دهد ، ولى خود ، بدان عمل نکند و از نافرمانى نهى کند ، ولى خود ، دست از آن برندارد.
***
عنه صلى الله علیه و آله :المؤمن یَبدأ بالسَّلامِ ، و المنافقُ یقولُ : حتّى یُبْدأَ بی !
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مؤمن ابتدا سلام مى کند، ولى منافق مى گوید: باید به من سلام شود.
***
«پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَن خالَفَتْ سَریرَتَهُ علانِیَتُهُ فَهُوَ مُنافقٌ.
منافق آن کسی است که ظاهرش برخلاف باطنش باشد. (سفینه، ج ٢، ص ۶٠۶)
***
«مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
ما اَقبَحَ بِالانسانِ أَنْ یکونَ ذاوَجهَین.
چقدر قبیح است که انسان دارای دو چهره متضاد و متفاوت باشد. (فهرست غرر، ص ٣٩۵)
***
«مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
اَلمنافقُ مَکورٌ مُضِرٌّ مُرتابٌ.
آدم منافق فردی است مکّار، حیلهگر، زیانرسان و همیشه محل شک و اتّهام است. (فهرستغرر، ص ٣٩۴)
***
امام سجاد(ع):
اَلمنافقُ اِنْ حَدَّ ثَکَ کَذَّبَکَ و اِنْ وَعَدَکَ اَخلَفَکَ و إنِ ائْتَمَنْتَهُ خانَکَ و اِنْ خالَفتهُ اِغتابَکَ.
منافق کسی است هرگاه با تو حرف میزند دروغ میگوید و اگر به تو وعده میدهد خُلف وعده میکند، هر وقت امانت به او سپردی به تو خیانت مینماید و چنانچه با او مخالفت کنی در پشت سر، تو را غیبت میکند. (بحار، ج ٧٢، ص ٢٠۵)
***
«مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
نِفاقُ المَرءِ مِن ذُلٍّ یَجِدُهُ فی نَفسِه.
نفاق و دورویی نشانه (عقده) حقارتی است که شخص منافق در درون خود احساس میکند. (فهرست غرر، ص ٣٩۵)
***
«مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام»:
اِیّاکَ وَالنِّفاقَ فَاِنّ ذالوَجهَینِ لایکونُ وَجیهاً عِندَ اللهِ.
برحذر باش و از نفاق بپرهیز و بدان که آدم دو چهره نزد خدا وِجهه و منزلتی ندارد. (فهرستغرر، ص ٣٩۴)
***
مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَ مَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ و َأَمِنَ کَیدَهُ؛
هر کس امر به معروف کند به مؤمن نیرو مى بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى ماند.
کافى(ط-الاسلامیه)، ج۲، ص۵۱
***
إِنَّ المُؤمِنَ یَغبِطُ و َلا یَحسُدُ و َالمُنافِقُ یَحسُدُ و َلا َیغبِطُ؛
مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
(غبطه آن است که آرزو کنى آنچه دیگرى دارد، داشته باشى بدون اینکه آرزوى نابودى نعمت دیگرى را داشته باشى و حسد آن است که بخواهى نعمتى را که دیگرى دارد، نداشته باشد).
کافى(ط-الاسلامیه)، ج۲، ص۳۰۷، ح۷
***
اَلغَیرَهُ مِنَ الایمانِ وَ المِذاءُ مِنَ النِّفاقِ؛
غیرت از ایمان است و بى بند و بارى از نفاق.
من لا یحضر الفقیه ، ج۳ ،ص ۴۴۴ – نهج الفصاحه ، ص۵۸۷ ، ح ۲۰۴۵
***
اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ و َالمُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ؛
مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
تحف العقول، ص ۴۹۶
***
«امام محمدباقر(علیهالسلام)»:
مُحَرَّمَهٌ اَلجَنَّهُ عَلی القَتّاتینَ والمَشّائینَ بِالنَّمیمهِ.
آدمهای سخنچین که کارشان مُدام تفرقه انداختن و دوبهمزنی میان مردم است، بهشت برای آنها حرام خواهد بود. (اصول کافی، ج ۴، ص ٧۵)
***
ارسال دیدگاه