خانه/قحطی ایران قدیم
رمز را فراموش کردید ؟ لطفا ایمیل را وارد کنید تا لینک تغییر پسورد به ایمیل شما ارسال شود
Please briefly explain why you feel this question should be reported.
لطفا به طور خلاصه توضیح دهید که چرا شما احساس می کنید این پاسخ باید گزارش شود.
Please briefly explain why you feel this user should be reported.
بهترین جا برای اشتراک ایده ها و کمک به دیگران برای انتشار بیشتر علم و دانش!!
ساخت یک حساب جدید
در نوامبر سال ۱۹۱۵ میلادی وقتی که ذخیره غلات جنوب شرق (استان سیستان و بلوچستان فعلی) به نظامیان انگلیسی فروخته شد، قیمت هر خروار گندم به بیست تومان افزایش یافت؛ البته اگر میشد پیدا کرد. در شمال شرق (استان خراسان فعلی)، نظامیان روس همه راهها را بستند و از انتقال گندم به جز آنهایی که به مقصد ارتش روادامه مطلب ...
در نوامبر سال ۱۹۱۵ میلادی وقتی که ذخیره غلات جنوب شرق (استان سیستان و بلوچستان فعلی) به نظامیان انگلیسی فروخته شد، قیمت هر خروار گندم به بیست تومان افزایش یافت؛ البته اگر میشد پیدا کرد. در شمال شرق (استان خراسان فعلی)، نظامیان روس همه راهها را بستند و از انتقال گندم به جز آنهایی که به مقصد ارتش روس بودند جلوگیری میکردند. به علاوه در اختیار قرار دادن چارپایانی همچون قاطر و شتر برای صنعت نفت در خوزستان و نیز برای خدمترسانی به ارتش روسیه و انگلیس، شبکه حمل و نقل کشور را نابسامان کرده بود و توزیع غذا در کشور را با مشکل مواجه نموده بود و این منجر به نتایج فاجعهآمیز شده بود. هنگام جنگ، معمولاً هزینه انتقال غلات بیشتر از کشت آن در بسیاری از مناطق ایران بود. همه این مسائل، شرایط مردم فقیر را بیش از پیش هراسانگیز کرده بود.
عوامل قحطی در ایران
ترکیبی از مصادره گسترده، واسطه گری هنگام جنگ، احتکار و مشکلات کشاورزی به عنوان دلایل این قحطی بیان شدهاست. به علاوه جنگ باعث به هم خوردگی تجارت و تولید محصولات کشاورزی شده بود.
احتکار احمدشاه قاجار در زمان قحطی
یکی از محتکران عمده غلات، احمدشاه بود که تن به پیشنهاد خرید منصفانه رئیسالوزرای خود نیز نمیداد و مقادیر زیادی گندم و جو در انبارها ذخیره کرده بود. شاه قاجار در برابر پیشنهادهای خرید صدراعظم خود اظهار میداشت «جز به قیمت روز به صورت دیگر حاضر برای فروش نیستم». در این برهه میرزا حسن خان مستوفی الممالک با جدیت و تلاش فراوان، به رغم درگیر شدن با عوامل آشکار و نهان انگلیس و روس، با وضع برنامهای درصدد نجات هموطنان خود از این وضع آشفته، مقابله با محتکران و اتخاذ تدابیری برای خرید عادلانه ارزاق عمومی به ویژه گندم، برنج، جو و توزیع آن میان هموطنان بود.
رفتار انگلیسیها نسبت به ایرانیان در حال گرسنگی بهطور غیرمعمولی شبیه همان کاری است که پنجاه سال قبل تر نسبت به ایرلندیها انجام دادند. انگلیسیها اینطور تبلیغ کردند که ایرانیان و مخصوصاً گروههای مقاومت ایرانی مقصر قحطی هستند. همانها هستند که غذا را احتکار میکنند. وقتی انگلیسیها شروع به راهسازی کردند اینطور وانمود کردند که امدادرسانی بر اساس بخشندگی انگلیسیها بنا شده و ایرانیها شکرگزار نیستند.
جنگ جهانی و ورود قوای روس و انگلیس به خاک ایران
با وجود اعلام بیطرفی ایران، نیروهای متخاصم انگلیس و روس از نقاط مختلف وارد کشور شدند. جدا از دلایل ژئوپلتیک و منابع حیاتی ایران که برای ادامه جنگ ضروری بود، یکی از دلایل این تعرض به ایران، شکلگیری احساسات همسو با آلمان از طریق یکی از مقامات دربار بود و بریتانیا از بیم وقوع کودتای آلمانی در ایران، نیروهای خود را تا پشت دروازههای پایتخت پیش آورد. با توجه به نیاز این قوا به آذوقه تمام غلات و مایحتاج ایرانیان حتی زیادتر از نیاز عمداً توسط قوای انگلیس جمعآوری میشد.
آمار کشتههای قحطی بزرگ ایران
ژنرال لیونل دنسترویل دربارهٔ اقدام انگلیس در خرید غله در ایران مینویسد: «در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود» وی در تاریخ ۵ مهٔ ۱۹۱۸ (۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۷) از همدان مینویسد: «قحطی در اینجا اسفناک است… ما محصول را ۴۰ تومان میخریم و امیدواریم مقداری هم کمتر از این تهیه کنیم. هر روز بسیاری میمیرند و بسیاری نیز در حال کمکرسانی مردهاند. اکنون که برفها آب شده و بهار آغاز شدهاست، مردم میروند بیرون و مثل گاو در مراتع میچرند». بسیاری از این مردم نگونبخت در حال چریدن در مراتع مردهاند.
پارهای از منابع مانند محمدقلی مجد از این فراتر رفتهاند و ادعا نمودهاند که هیچ کشوری مانند ایران از جنگ جهانی آسیب ندیدهاست. به نوشته عباس میلانی بسیاری از دیدگاههای ارائه شده توسط مجد محل شک میباشد. در کارهای مجد، او تمایل به این داشتهاست تا منابعی گلچین کند که دیدگاه از پیش تعیین شده او را تأیید کند.
از دیدگاه مجد، این قحطی بزرگترین قحطی و بزرگترین فاجعهٔ تاریخ ایران است که از حملهٔ مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار فراتر رفت. همانطور که اشاره شد، این واقعه یکی از مصائب بزرگ تاریخ ایران است که دربارهٔ آن مطالب اندکی نوشته شده و حتی کمتر شناخته شدهاست. از دیدگاه مجد در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوء تغذیه و بیماریهای ناشی از آن نابود شدند و مجد دولت بریتانیا را به دلیل خرید گستردهٔ غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی – از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران – مسبب اصلی میداند.
پژوهشگرانی همچون یرواند آبراهامیان، همایون کاتوزیان و بری روبین در بررسیهای پژوهشی خود مرگ بر اثر گرسنگی و بیماری را حدود دو میلیون برآورد کردهاند.
نقش میرزا کوچک خان و کمک او به قحطی زدگان ایران
نهضت جنگل مقارن با قحطی در ایران بود. در این مقطع در جغرافیای حکومت میرزا کوچک خان آثار قحطی کمتر دیده میشد و جنگلیها با مدیریت منابع طبیعی و کشاورزی گیلان توانسته بودند این قحطی بزرگ را در محدودهٔ سرزمینی خود کنترل کنند.
همزمان با شرایط سخت قحطی بزرگ در ایران، نهضت جنگل توانست علاوه بر کنترل قحطی در گیلان، ملجا و پناهگاهی برای بسیاری از ایرانیان باشد. جنگلیها مقرری مشخصی از برنج برای مردم تهران، همدان، و چند شهر و آبادی دیگر در نظر گرفته بودند. عملکرد کمیته تحت ریاست کوچک خان در خصوص مدیریت قحطی باعث شد هیأتهای مذهبی آمریکایی حقوق بشر در رشت پول امداد را پس فرستند و بگویند به دلیل تدابیر مؤثری که این ایلیاتیها (جنگلیها) به کار گرفتهاند به کمک ایشان نیازی نبودهاست. همچنین پدر موری سرپرست هیئت مذکور، موفقیت جنگلیها را بدین گونه ستود: جنگلیها ماهانه ۱۰ هزار دلار صرف مراقبت از پناهندگان قحطی زدهای میکنند که به رشت میآیند.
به گفته یکی از پزشکان بیمارستان آمریکایی در تهران با نام دکتر جی دی فریم، جنگلیها با فراهم آوردن سرپناه برای مردم بیپناه و کنترل ورود و خروج برنج از شهر رشت عملیات امداد ترتیب دادند. این عملیات امداد شگفتی این پزشک را برانگیخته بود.
تصاویر قحطی بزرگ ایران
منبع: ویکی پدیا و چند سایت دیگر