یوسف

آیا همیشه قوانین علمی درست بوده؟

3 پاسخ

  1. یکی از قوانین علمی که طی طول تاریخ تغییر کرده نظریه های مرکزیت زمین و خورشید بوده که مرکز جهان رو زمین یا خورشید می دانستند و طی تاریخ با نظریه های بعدی جایگزین شده اند. در ادامه این دو نظریه را برای شما آورده ام. نظریه مرکزیت زمین نظریه زمین مرکزی (به انگلیسی: Geocentrism) توضیح حرکت سیارات را با دادامه مطلب ...

    یکی از قوانین علمی که طی طول تاریخ تغییر کرده نظریه های مرکزیت زمین و خورشید بوده که مرکز جهان رو زمین یا خورشید می دانستند و طی تاریخ با نظریه های بعدی جایگزین شده اند. در ادامه این دو نظریه را برای شما آورده ام.

    نظریه مرکزیت زمین

    نظریه مرکزیت زمین

    نظریه زمین مرکزی (به انگلیسیGeocentrism) توضیح حرکت سیارات را با دشواریهای بزرگی مواجه کرد. حرکت سیارات در واقع مانند حرکت خورشید و ماه در آسمان یکنواخت نیست و گاهی تندتر و گاهی کندتر انجام می‌شود. گاهی نیز این حرکات بازگشتی هستند. بطوری که مدار سیارات در آسمان به صورت منحنی‌های پیچیده حلقوی نمایش می‌دهد. اینک چنین وضعی با طرح جا افتاده ارسطو مبنی بر حرکات دایره‌ای بطلمیوس را به یک نبوغ فکری واداشت. او حرکت غیر یکنواخت سیارات را با آموزه‌های ارسطویی مبتنی بر حرکت دایره‌ای یکنواخت هماهنگ ساخت. وی معتقد بود: سیاره محیط دایره‌ای کوچک موسوم به اپی سیکل یا دایره مسیر را دور می‌زند؛ و مرکز این دایره روی دایرهٔ بزرگتر (دایرهٔ راهبر) قرار داشته و به گرد زمین می‌گردد. بطلمیوس بدین نحو کلیه حرکات را در آسمان توصیف کرد و در کتاب المجسطی به صورت زیر خلاصه نمود:

    1. زمین در مرکز عالم است و در برابر گنبد آسمان نقطهٔ کوچکی است.
    2. گنبد مستدیر آسمان با ستارگانی که بر آن چسبیده‌اند در هر شبانه روز یک دور از مشرق به مغرب به دور زمین می‌چرخد. خورشید، ماه و سیارات حرکاتی مضاف بر این نیز انجام می‌دهند.
    3. خورشید در هر سال مضافاً دوری به دور زمین را طی می‌کند.
    4. سطح مدار خورشید منطقه البروج نامیده می‌شود و قایم بر آن با محور دوران گنبد آسمان زاویه ۲۳٫۵ درجه می‌سازد.
    5. ماه و سیارات در منطقه البروج در حرکتند.
    6. ماه در مداری دایره‌ای به گرد زمین می‌چرخد.
    7. سیارات بر دایره‌های مسیر در حرکتند و دایره مسیر بر دایره راهبر به دور زمین در گردش است.

    نظام خورشید مرکزی کوپرنیکی

    نظام خورشید مرکزی کوپرنیکی

    اعتقاد به مرکزیت داشتن زمین تا روزگار پیش از کوپرنیک به‌غایت همه‌گیر و مورد قبول بوده‌است. چنان‌که مشاهده می‌کنیم در ادبیات زبان‌های مختلف عباراتی مانند «چرخ نیلوفری» یا «گردان سپهر» و مانند آن بسیار پربسامد به کار می‌رفته و هنوز هم به کار می‌روند.

    برخلاف آنچه در منابع غربی آمده‌است، کوپرنیک اولین کسی نبود که به مدل خورشید-مرکزی اعتقاد داشت. قبل از او دانشمندان بسیاری از شرق به ناکارآمدی مدل بطلمیوسی پی برده بودند و مدل خورشید مرکزی را پیشنهاد داده بودند. آریابهاتا ریاضیدان و منجم بزرگ هندی در اوایل قرن ششم میلادی در کتاب خود که آریابهاتیا نامیده می‌شود، به تبعیت از اسلاف هندی خود، مدل خورشیدمرکزی را ارائه نمود و تأکید کرد که زمین علاوه بر چرخش به دور خورشید، به دور خود نیز می‌چرخد. همچنین مشاهده می‌کنیم که وی حتی به بیضی بودن مدار سیارات به دور خورشید نیز اشاره می‌نماید.

    اگر چه کوپرنیک اولین کسی است نظریه مرکزیت خورشید را فرمول‌بندی دقیق ریاضی و هندسی نمود، ولی سابقه این نظریه به سده‌ها پیش از وی بازمی‌گردد؛ فیلولائوس فیلسوف یونانی قرن چهارم پیش از میلاد و یکی از شاگردان فیثاغورث نخستین کسی است که قائل به حرکت وضعی زمین (چرخش زمین به دور خود) شد. پس از او هراکلیدس پونتسی فرضیه حرکت انتقالی زمین (چرخش زمین به دور یک کانون مشخص) را مطرح کرد. آریستارخوس ساموسی فیلسوف و منجم قرن سوم پیش از میلاد با ترکیب نظریه‌های این دو، اولین نظریه خورشید مرکزی را پیشنهاد کرد. در نظر او خورشید به‌طور ثابت در مرکز عالم جای می‌گیرد و زمین و سیاره‌های دیگر در مسیری کاملاً مدور به دور آن می‌چرخند؛ ولی نظریات خورشید مرکزی قبل از کوپرنیک، بدون اینکه به محاسبات ریاضی و هندسی و طراحی مدل‌های هر سیاره منجر شود، ارائه شده بود. در نتیجه پذیرش آن اصلاً معقول و منطقی نبود.

    منبع: ویکی پدیا

    کوچک کردن
  2. نظریه ی خلق الساعه (پیدایش خود به خود) تاریخچه این نظریه به دوران یونان باستان بر می‌گردد، در آن دوران اعتقاد عامه بر این بود که کرم از گوشت گندیده و مگس و قورباقه از گل‌ولای شکل می‌گیرند. نگاهى كلى تاريخ علوم زيستى پر از مثال هايى درباره كاربرد هاى روش علمى توسط پژوهشگران و دانشمندان است . اين عقيىادامه مطلب ...

    نظریه ی خلق الساعه (پیدایش خود به خود)

    تاریخچه این نظریه به دوران یونان باستان بر می‌گردد، در آن دوران اعتقاد عامه بر این بود که کرم از گوشت گندیده و مگس و قورباقه از گل‌ولای شکل می‌گیرند.


    نگاهى کلى

    تاریخ علوم زیستى پر از مثال هایى درباره کاربرد هاى روش علمى توسط پژوهشگران و دانشمندان است . این عقیىده که ((ماهى از گل و لاى جوى ها و آبگیر ها تولید میشود )) حاصل تفکرى است که به آن { خلق الساعه } یا پیدایش خود به خودى میگویند. خلق الساعه حد اقل از زمان ارسطو که در سال ٣٨۴ تا ٣٢٢ یش از میلاد مى زیست، وجود داشت . دلایلى که ارسطو براى خلق الساعه نوشته است قرن ها مورد توجه بود . در قرن هفدهم دانشمندى ون هلمونت که به نظریه خلق الساعهء حیوانات معتقد بود این آزمایش را انجام داد: او یک پیراهن کثیف را با چند دانه گندم در گوشه اى قرار داد . پس از٢١ روز تعدادى موش در اطراف آنها مشاهده کرد او به این نتیجه رسید که موش ها خود به خود از پیراهم کثیف و دانه هاى گندم پدید آمده اند، اما بعداً با ابداع روش “آزمایش کنترل شده ” فرانچسکو ردى این نظریه را رد کرد اما همگان باور نکردند تا اینکه پاستور با ۴ آزمایش خلق الساعه را براى همیشه رد کرد.


    رد این نظریه پیدایش خود به خود

    جان نیدهم  در سال ۱۷۴۹ (میلادی) آزمایشی که روی گوشت پخته انجام داد به این نتیجه رسید که گوشت از ابتدا به ریزاندامگان‌ها آلوده‌است پس آنها از گوشت ناشی می‌شوند ولی لازارو اسپالانزانی گوشتی را به مدت یک ساعت در ظرف در بسته‌ای جوشانید و آن را به همانگونه نگهداری کرد و متوجه شد که در آن هیچ تغییری روی نمی‌دهد با این حال نیدهم متقاعد نگشت چون عقیده داشت در آزمایش اسپالانزانی هوا که یکی از نیازهای ریزاندامگان‌های تولید شده از گوشت است تامین نگشته‌است.

    رد نظریه پیدایش خود به خودی

    بالنی که لویی پاستور در رد نظریه پیدایش خود به خودی از آن بهره جست

    حدود ۸۰ سال بعد فرنز شولز و تئودور شوان  [فرنز با رد کردن هوا از محلول اسید و شوان با داغ کردن هوا] هوا را در یک محیط حاوی گوشت جوشیده وارد کردند و در آن هیچ تغییری روی نداد با این حال منتقدین آن بر این بودند که داغ کردن و اسید قدرت زایندگی اکسیژن را گرفته‌است.

    تا این که لوئی پاستور در آزمایشی مشابه شولز اما در دهانه بالن حاوی آبگوشت از لوله دارای انحنا استفاده نمود در این صورت محیط همچنان سترون باقی می‌ماند ولی زمانی که محتویات را با خمیدگی لوله تماس می‌دادند و دوباره به محیط بازمی‌گرداندن ریزاندامگان‌ها در محیط پدیدار می‌گشتند که این آزمایش باعث رد کامل نظریه پیدایش خود به خود شد.

    کوچک کردن
  3. علم کیمیا کیمیا یکی از شاخه‌های علوم غریبه است که به کوشش در تبدیل کانی‌ها و فلزات می‌پردازد. از دیرباز تبدیل مس به طلا و ساخت داروی جاودانگی که به آن اکسیر نیز گفته می‌شده، بیشترین تلاش کیمیاگران را به خود معطوف داشته‌است. با توجه به این مسئله، به کیمیا، علم اکسیر نیز گفته می‌شده‌است. اکسیر از نظر ادامه مطلب ...

    علم کیمیا

    کیمیا یکی از شاخه‌های علوم غریبه است که به کوشش در تبدیل کانی‌ها و فلزات می‌پردازد.

    از دیرباز تبدیل مس به طلا و ساخت داروی جاودانگی که به آن اکسیر نیز گفته می‌شده، بیشترین تلاش کیمیاگران را به خود معطوف داشته‌است. با توجه به این مسئله، به کیمیا، علم اکسیر نیز گفته می‌شده‌است.

    اکسیر از نظر جابر بن حیان مشتمل بر هفت گونه است. چنانچه در کتاب الاحجار علی رای بلیناس، جزء دوم آورده‌است:

    اکسیری که در عملیات کیمیا مورد بحث است بر هفت گونه است که از عناصر سه‌گانه نباتی، معدنی و حیوانی می‌باشد؛ که به صورت مفرد و مجموع آن‌ها است.

    1. اکسیر بدست آمده از مواد معدنی.
    2. اکسیر بدست آمده از مواد حیوانی.
    3. اکسیر بدست آمده از مواد نباتی (گیاهی).
    4. اکسیری که از مخلوط مواد حیوانی و گیاهی بدست می‌آید.
    5. اکسیری که از مخلوط مواد معدنی و گیاهی بدست می‌آید.
    6. اکسیری که از مخلوط مواد معدنی و حیوانی بدست می‌آید.
    7. اکسیری که از مخلوط مواد معدنی و گیاهی و حیوانی بدست می‌آید.

    در ادامه جابر، در کتاب الحاصل خود توضیحاتی در خصوص معادن هفت‌گانه و کیفیت بروز معادن (فلزات) از ترکیب گبریت (گوگرد) و زیبق (جیوه) می‌دهد.

    کیمیا به نظر باورمندان به آن عبارت است از روش تبدیل عناصر به یکدیگر. البته در قدیم بخاطر ارزش بسیار بالای طلا، کیمیاگران فقط به دنبال تبدیل عناصر به طلا و نقره بودند اما کسی که آگاه به رموز این علم باشد می‌تواند مواد مختلف را به یکدیگر تبدیل کند. در علم کیمیا شرایط خاص این تبدیل آمده‌است.

    تبدیل کیمیا به شیمی

    تبدیل کیمیا به شیمی

    در جهان مسلمان، دانشمندان مسلمان (ایرانی و عرب) شروع به ترجمهٔ آثار علمی یونان باستان کردند و شیوه‌های علمی آن‌ها را آزمایش کردند. توسعهٔ شیمی مدرن بسیار آهسته و دشوار بود اما یک شیوه علمی برای شیمی در میان مسلمانان در حال پیدایش بود. در قرن هشتم میلادی، جابر بن حیان که او را پدر علم شیمی نیز می‌نامند، و از شاگردان امام ششم شیعیان بوده‌است یک رویکرد منظم و همراه با آزمایش را معرفی کرد. تحقیقات او بر خلاف کیمیاگران یونانی و مصری که بیشتر تنها در ذهن خود به تفکر می‌پرداختند، در آزمایشگاه صورت می‌گرفت. او وسیله‌ای به نام انبیق اختراع کرد و با آن مواد شیمیایی را بررسی می‌کرد. انبیق وسیله‌ای ساده برای تقطیر مواد بود. این ظرف برای گرم کردن مخلوط‌ها و جمع‌آوری و هدایت بخارهای حاصل به کار می‌رفت. از کارهای جابر بن حیان تفاوت قائل شدن میان اسید و باز، و ساخت صدها دارو بود.

    سایر شیمی‌دانان مؤثر مسلمان از قبیل ابن سینا، ابویوسف کندی، ابوریحان بیرونی و جعفر صادق برخی نظریه‌های کیمیا از جمله داستان سنگ فلاسفه را رد کردند. خواجه نصیر طوسی نیز به گونه‌ای پایستگی جرم را ارائه کرد. او اشاره کرد که یک ماده تنها می‌تواند تغییر کند اما نمی‌تواند ناپدید شود. محمد زکریای رازی نیز نظریهٔ عناصر چهارگانهٔ ارسطو را برای اولین بار رد کرد. او با به‌کارگیری آزمایشگاه مدرن و طراحی و توصیف بیش از بیست ابزار آزمایشگاهی که برخی از آن‌ها هم‌اکنون نیز کاربرد دارند، یک بنیان مستحکم برای شیمی مدرن بنا کرد.

    کوچک کردن

لطفا ابتدا وارد شوید تا بتوانید پاسخ دهید.

پرسش‌های مرتبط