12 پاسخ

  1. اسکندر مقدونی بوده که تو سن 22 سالگی تونسته یونان رو به طور کامل فتح کنه

    اسکندر مقدونی بوده که تو سن 22 سالگی تونسته یونان رو به طور کامل فتح کنه

    کوچک کردن
  2. اسکندر مقدونی ، از جمله بزرگترین پادشاهان تاریخ جهان است که ، در سنین نوجوانی پس از مرگ پدرش جنگیدن را شروع کرده و در سن ۲۲ سالگی موفق به فتح کامل یونان شد.

    اسکندر مقدونی ، از جمله بزرگترین پادشاهان تاریخ جهان است که ، در سنین نوجوانی پس از مرگ پدرش جنگیدن را شروع کرده و در سن ۲۲ سالگی موفق به فتح کامل یونان شد.

    کوچک کردن
  3. داریوش یکم بزرگترین پادشاه تاریخ بشریت هست با فرمانروایی بر نیمی از جمعیت زمین

    داریوش یکم بزرگترین پادشاه تاریخ بشریت هست با فرمانروایی بر نیمی از جمعیت زمین

    کوچک کردن
  4. با توجه به متنی که برایتان مینویسم میتوان نتیجه گرفت که کوروش بزرگ و داریوش بزرگ بزرگترین شاهان تاریخ بودند امپراطوری هخامنشی که به عنوان امپراطوری ایران شناخته می شود. این امپراطوری نسبت به سایر امپراطوری ها در کل تاریخ بشر بیشتر به تعریفمان از مفهوم سلطه بر جهان نزدیک شده بود. در حقیقت تنها 6% مانادامه مطلب ...

    با توجه به متنی که برایتان مینویسم میتوان نتیجه گرفت که کوروش بزرگ و داریوش بزرگ بزرگترین شاهان تاریخ بودند

    امپراطوری هخامنشی که به عنوان امپراطوری ایران شناخته می شود. این امپراطوری نسبت به سایر امپراطوری ها در کل تاریخ بشر بیشتر به تعریفمان از مفهوم سلطه بر جهان نزدیک شده بود. در حقیقت تنها 6% مانده بود تا بتواند بر نیمی از جمعیت جهان غالب شود. امپراطوری هخامنشی در دوره اقتدارش بر 44.48% از ساکنان زمین سلطه داشت.

    در واقع در سال 480 پیش از میلاد مسیح از هر دو نفر یک نفر تحت حاکمیت ایرانیان قرار داشت. امپراطوری هخامنشی بر خلاف سایر امپراطوری های این لیست، شانس بسیار بالایی داشت تا بر کل کره زمین سلطه پیدا کند. اما بر اثر جنگ هایش با دولت های یونانی و شکست های سهمگین در لحظات حساس این شانس را از دست داد.

    به هر حال امپراطوری هخامنشی یکی از نخستین تلاش ها برای تاسیس امپراطوری در تاریخ بشر و یکی از سلسله های چند ملیتی به معنای واقعی بود . پس از سرنگونی امپراطوری هخامنشی به دست آلکساندر مقدونی، هیچ امپراطوری دیگری نتوانست به اندازه ایران به سلطه بر حداکثر جمعیت دنیا نزدیک شود.

    کوچک کردن
  5.  از میان تمام امپراتوری‌هایی که در طول تاریخ به وجود آمدند کدام امپراتوری‌ها نسبت به سایرین قدرتمندتر بودند؟ امپراتوری پارس امپراتوری پارسی هخامنشیان توسط کورورش بزرگ در حدود سال ۵۵۰ پیش از میلاد مسیح تاسیس شد. اگرچه این امپراتوری در نهایت به بدست اسکندر سرنگون شد با این حال، او میراث ماندگاری در توادامه مطلب ...

     از میان تمام امپراتوری‌هایی که در طول تاریخ به وجود آمدند کدام امپراتوری‌ها نسبت به سایرین قدرتمندتر بودند؟

    امپراتوری پارس

    امپراتوری پارسی هخامنشیان توسط کورورش بزرگ در حدود سال ۵۵۰ پیش از میلاد مسیح تاسیس شد. اگرچه این امپراتوری در نهایت به بدست اسکندر سرنگون شد با این حال، او میراث ماندگاری در توسعه تمدن‌های بعدی جهان و امپراتوری‌های آینده به همراه داشت. در واقع، امپراتوری پارس نخستین امپراتوری محوری جهان بود و توانست مجموعه معیارهایی را تعریف کند که در امپراتوری‌های بعدی نیز دیده شدند.

    امپراتوری پارس

    امپراتوری پارس در زمانی منحصر‌بفرد ایجاد شد؛ زمانی که شکل‌یافته‌ترین تمدن‌های جمعیتی در نزدیکی خاورمیانه مستقر شده بودند. امپراتوری پارس که بر بخش اعظم خاورمیانه حکمرانی می‌کرد بیش از هر امپراتوری دیگری بر بیشترین درصد جمعیت جهانی فرمانروایی کرد. در واقع، تنها در سال ۴۸۰ پیش از میلاد مسیح جمعیت تحت کنترل امپراتوری پارس ۴۹.۴ میلیون نفر بود که ۴۴ درصد از جمعیت کل جهان در آن روزگار را تشکیل می‌داد. امپراتوری پارس برای نخستین‌بار بر مناطقی در خاورمیانه، شمال آفریقا، آسیای میانه، هند، اروپا و مدیترانه سایه‌‌افکن شده بود.

    چنین امپراتوری عظیمی تنها می‌توانست با ارتشی بزرگ سازماندهی شده باشد. در آن زمان بابلی‌ها، مصری‌ها و هندوها نیز تحت قلمروی امپراتوری پارسی بوده‌اند. امپراتوری پارس در دوره هماهنگی و صلح در خاورمیانه برای بیش از دویست سال حکومت کرد و شاهکاری بود که به ندرت تکرار شده است. میراث امپراتوری پارس برای جهان ایجاد شبکه‌ای از جاده، سیستم پست، یک زبان واحد برای دولت (در آن زمان آرامی)، خودمختاری برای اقوام مختلف و بوروکراسی بوده است. دین و مذهب زرتشتی نیز دارای مفاهیمی چون اراده آزاد و بهشت و جهنم بودند که در مذاهب و تمدن‌های بعدی تاثیرگذار  بوده‌اند.

    امپراتوری روم

    این امپراتوری برای مدت زمانی طولانی قدرت برتر در جهان بود. امپراتوری روم یکی از بزرگترین امپراتوری‌های تاریخ بود. چندین ویژگی مهم جهان مدرن برآمده از امپراتوری روم هستند و رومی‌ها بیشتر بر فرهنگ هلنی یا یونانی‌ کار گسترش و توسعه قلمروی خود را انجام دادند و در معماری، فلسفه و علم نقش مهمی داشتند و آن را به نسل‌های بعد انتقال دادند. همچنین، امپراتوری روم کمک کرد تا دین مسیحی از یک فرقه کوچک به یکی از ادیان بزرگ جهان تبدیل شده و قلمروی آن گسترش یابد.

    امپراتوری روم 

    قوانین روم باستان نیز بر سیستم‌های قانونی در غرب تاثیرگذار بود. دموکراسی‌های مدرن الهام گرفته از نظام سیاسی روم بوده‌اند. با وجود آن‌که یونان به عنوان زادگاه دموکراسی در جهان شناخته شده است، پدران بنیانگذار آمریکا از مدل سیاسی بریتانیا و روم تاثیرپذیر بوده‌اند. آنان اغلب بی‌میل از ‌اجرای مدل دموکراسی آتنی بودند و مدل ترکیبی دولت در روم متشکل از عناصر پادشاهی، اشرافی و دموکراتیک را تحسین می‌کردند. سیستم سیاسی آمریکا با قوای جداگانه‌ای که دارد به نظام نهادی رومی نزدیک‌تر شد. زمانی که روم از جمهوری به امپراتوری تغییر یافت و ایده و عظمت سزار مطرح شد این موضوع منبعی الهام‌بخش برای حاکمان بعدی بود. رومی‌ها مردمانی سخت‌کوش بودند. آنان برای شکست دادن دشمن در کنار یکدیگر بودند.

    خلافت

    امپراتوری عربی که از آن تحت عنوان خلافت یاد می‌شود یک نهاد سیاسی است که توسط پیامبر اسلام‌(ص) تاسیس شد و در سال‌های بعد نیز ادامه یافت. البته پس از آن  بیشتر اسلامی شد ‌چرا که همزمان با جهان‌گیر‌شدن اسلام و گسترش قلمروی آن، در آن زمان امپراتوری‌هایی بوجود آمدند که توسط مسلمانان اداره می‌شدند که لزوما هم عرب نبودند.

    امپراتوری عربی

    چهار خلیفه اولیه اسلام با اجماع حکومت کردند و پس از آن خلافت ارثی امویان آغاز شد و خلافت عباسی نیز پس از آن بود. خلافت در نهایت به دلیل حمله مغولان در سال ۱۲۵۸ میلادی سرنگون شد و پس از آن سلسله‌های‌ رقیب به خصوص ترک‌ها و فارس‌ها به عنوان رقبای خلفای عرب به میدان آمدند.

    با این حال در زمان خودش امپراتوری عربی فوق‌العاده بود و موفقیت‌های نظامی زیادی داشت. شگفت‌انگیز بود که مردمانی قبیله‌ای با سازماندهی پایین توانستند تمدن و امپراتوری بیزانس را شکست داده و امپراتروی ساسانی در ایران را نیز نابود کنند. این در حالیست که هر دو امپراتوری جمعیت و منابع  به مراتب بیشتر از امپراتوری عربی داشتند. فتوحات اعراب نشان داد که برخی اوقات تعصب و غیرت عقیدتی و ایدئولوژیک می‌تواند بر کمبودهای سازمانی و فقدان فناوری فائق آید.

    از آنجایی که امپراتوری عربی نیز مانند امپراتوری پارس قلمروی نفوذش مراکز تمدن جهان در افریقا، اروپا، اسیای مرکزی، هند و چین بود امکان انتقال کالا و دانش را بوجود آورد. میراث نهایی این امپراتوری عربی البته دین اسلام بود که بیش از یک میلیارد نفر از مردم جهان امروز به آن باور دارند.

    امپراتوری مغولان

    این امپراتروی در برابر مشکلات غلبه کرد و تمام دشمنانش را شکست داد؛ دشمنانی که بسیار قوی‌تر و پرجمعیت‌تر از آن بود. این بزرگترین امپراتوری به‌هم‌پیوسته در جهان بود. چنگیز‌خان مغول در سال ۱۲۰۶ میلادی آن را بنا کرد. امپراتوری مغولان با اشغال بخش‌هایی از چین رشد کرد. دامنه این امپراتوری به ایران، افغانستان و آسیای مرکزی نیز رسید. با این حال، سفرا و نمایندگان دیپلماتیک این امپراتوری توسط رهبران کشورهای همسایه به قتل می‌رسیدند. این موضوع یک توهین بزرگ به چنگیز قلمداد می‌شد و پس از آن دور انتقام‌جویی‌های مغولان آغاز شد و در نهایت آن‌که عصر طلایی این امپراتوری به پایان رسید.

    امپراتوری مغولان 

    اگرچه تنها دو میلیون مغول در کل جهان وجود داشتند اما توانستند پیروزی‌های بزرگی‌ را در خاورمیانه، روسیه و چین تحت دستورات چنگیز‌خان کسب کنند. در آن زمان به جز شکست‌شان در حمله به ژاپن پیروزی‌های بزرگی داشند. اما مغول‌ها چگونه به این موفقیت‌ها دست یافتند؟ علیرغم دارا‌بودن جمعیت کوچک، مغولان قادر بودند تحرک‌پذیری زیادی داشته باشند. آنان با استفاده از اسب‌ها و گله‌های خود حمله می‌کردند. در جریان فتوحات ابتدایی مغولان میلیون‌ها نفر کشته شدند اما پس از مدتی مختصر صلح و راهی به دلیل تجارت گسترده در جهان ایجاد شد. در طولانی مدت اما مغولان نشان دادند که در اداره امور امپراتوری خود کارآمدی کافی را نداشتند و به چهار خانات تقسیم شد و پس از آن به طور کامل با سقوط مواجه شدند.

    بریتانیا

    اساسا امپراتوری بریتانیا مهم‌ترین امپراتوری تاریخ مدرن است. دموکراسی نمایندگی بریتانیایی الهام‌بخش فیلسوفان فرانسوی عصر روشنگری مانند مونتسکیو بود که نظریه‌های دولت مدرن را ارائه کرد. ویژگی اصلی مدل بریتانیایی تعهد به لیبرالیسم، حاکمیت قانون، حقوق مدنی و تجارت آزاد بود. بسیاری از این میراث در بریتانیا در طول زمان تکامل یافتند.

    این ویژگی‌ها همچنین به همه‌گیری و گسترش دامنه‌ قلمروی آن امپراتوری کمک کرد. بریتانیا توانسته بود از طریق سازماندهی قوی و قابلیت‌های مالی قابل‌توجه و نه از طریق یک ارتش بزرگ فتوحات زیادی را کسب کند.

    امپراتوری بریتانیا

    کوچک کردن
  6. جهان کنونی مدیون اراده و اندیشه انسان های بزرگ هست. انسان های که در هر دوره ای از تاریخ از سایر اعضای جامعه خود جلوتر بودند. و به آینده تعلق داشتند. جهان بسیار بی رحم است. به جز نام نیک هیچ کس در این جهان نماند. گاه می بینم که نام انسان های ظالم نیز در این جهان بر زبان ها ماندگار است. پس خوبی و بدیادامه مطلب ...

    بزرگترین پادشاه جهان

    جهان کنونی مدیون اراده و اندیشه انسان های بزرگ هست. انسان های که در هر دوره ای از تاریخ از سایر اعضای جامعه خود جلوتر بودند. و به آینده تعلق داشتند. جهان بسیار بی رحم است. به جز نام نیک هیچ کس در این جهان نماند. گاه می بینم که نام انسان های ظالم نیز در این جهان بر زبان ها ماندگار است. پس خوبی و بدی در این جهان هنوز جاوید هستند. کورش کبیر بزرگترین پادشاه جهان را با نام و کردار خوب می شناسیم. اسکندر مقدونی و چنگیزخان مغول را با نام و کردار بد می شناسیم. در این پست لیستی از بزرگترین و قدرتمندترین پادشاهان جهان را برای شما آماده کردیم.

    بزرگترین پادشاهان باستان

    نام پادشاه دودمان (سلسله) سال‌های حکومت
    کوروش بزرگ امپراتوری هخامنشی ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد
    داریوش بزرگ امپراتوری هخامنشی ۵۲۲ تا ۴۸۶ پیش از میلاد
    تراژان امپراتوری روم ۹۸ تا ۱۱۷ بعد از میلاد
    پادشاه آشوکا مائوریای هند ۲۷۳ تا ۲۳۲ پیش از میلاد
    اسکندر مقدونی امپراتوری مقدونی ۳۳۰ تا ۳۲۳ پیش از میلاد
    مهرداد اول اشکانی امپراتوری اشکانیان ۱۷۱ تا ۱۳۸ پیش از میلاد
    مهرداد بزرگ اشکانی امپراتوری اشکانیان ۱۲۳ تا ۸۷ پیش از میلاد
    هوخشتره امپراتوری ماد ۶۲۵ تا ۵۸۵ پیش از میلاد
    ارد یکم امپراتوری اشکانیان ۷۸ تا ۷۵ پیش از میلاد
    آنتیوخوس سوم سلوکیان ۲۴۱ تا ۱۸۷ پیش از میلاد
    چین شی هوان امپراتوری چین ۲۲۱ تا ۲۱۰ پیش از میلاد
    امپراتور وو دی امپراتوری هان ۱۴۱ پیش از میلاد (بر تخت نشستن)
    شاپور یکم ساسانی امپراتوری ساسانی ۲۴۱ تا ۲۷۱ بعد از میلاد
    کنستانتین بزرگ امپراتوری روم ۳۰۶ تا ۳۳۷ بعد از میلاد
    دیوکلتیانوس امپراتوری روم ۲۸۴ تا ۳۰۵ بعد از میلاد
    شاپور دوم ساسانی امپراتوری ساسانی ۳۰۹ تا۳۷۹بعد از میلاد
    خسرو انوشیروان ساسانی امپراتوری ساسانی ۵۳۱ تا ۵۷۹بعد از میلاد
    خسرو پرویز ساسانی امپراتوری ساسانی ۵۹۰ تا ۶۲۸بعد از میلاد

    بزرگترین پادشاهان معاصر

    نام پادشاه دودمان (سلسله) سال‌های حکومت
    چنگیز خان مغول امپراتوری مغول ۱۲۰۲ تا ۱۲۲۷ میلادی
    سلیمان یکم امپراتوری عثمانی ۱۵۲۰ تا ۱۵۶۶ میلادی
    ملکه ویکتوریا امپراتوری بریتانیا ۱۸۳۷ تا ۱۹۰۱ میلادی
    ناپلئون یکم (بناپارت) امپراتوری فرانسه ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۵ میلادی
    اکبر شاه امپراتوری مغولی هند ۱۵۵۶ تا ۱۶۰۵ میلادی
    پتر یکم (پتر بزرگ) امپراتوری روسیه ۱۶۸۲ تا ۱۶۹۶ میلادی
    نادر شاه امپراتوری افشار ۱۷۳۶ تا ۱۷۴۷ میلادی
    فریدریش دوم امپراتوری پروس (آلمان) ۱۷۴۰ تا ۱۷۸۶ میلادی
    لوئی چهاردهم امپراتوری فرانسه ۱۶۴۳ تا ۱۷۱۵ میلادی
    شاه عباس یکم پادشاهی صفویان ۱۵۸۷ تا ۱۶۲۹ میلادی
    کریم خان زند پادشاهی زندیان ۱۷۵۰ تا ۱۷۹۴ میلادی

     

    کوچک کردن
  7. بزرگ ترین شاه جهان کورش بزرگ است و قدرت مند ترین حکومت هخامنشی است اگر خوش گزرانی آخرین شاه نبود حکومت هخامنشی الان 3000 ساله شده بود و تمام جهان را در بر میگرفت

    بزرگ ترین شاه جهان کورش بزرگ است و قدرت مند ترین حکومت هخامنشی است اگر خوش گزرانی آخرین شاه نبود حکومت هخامنشی الان 3000 ساله شده بود و تمام جهان را در بر میگرفت

    کوچک کردن
  8. به نظر من بزرگترین امپراتوری امپراتوری بریتانیا بوده امپراتوری بریتانیا امپراتوری بریتانیا در دوران طلایی خود، به وسیع‌ترین امپراتوری تاریخ، تبدیل گردید و برای بیش از یک قرن، ابرقدرت مطلق به‌شمار می‌رفت. مساحت نواحی تحت حکومت امپراتوری بریتانیا در سال ۱۹۲۲ به بیش از ۳۳ میلیون کیلومتر مربع و جمعیت امادامه مطلب ...

    به نظر من بزرگترین امپراتوری امپراتوری بریتانیا بوده

    امپراتوری بریتانیا

    امپراتوری بریتانیا

    امپراتوری بریتانیا در دوران طلایی خود، به وسیع‌ترین امپراتوری تاریخ، تبدیل گردید و برای بیش از یک قرن، ابرقدرت مطلق به‌شمار می‌رفت. مساحت نواحی تحت حکومت امپراتوری بریتانیا در سال ۱۹۲۲ به بیش از ۳۳ میلیون کیلومتر مربع و جمعیت امپراتوری به بیش از ۴۵۰ میلیون نفر رسید، و بدین ترتیب، امپراتوری بریتانیا بر بیش از یک‌چهارم از خشکی‌های کره زمین و یک‌چهارم جمعیت جهان در آن دوران، تسلط يافت. سرزمین‌های تحت فرمان این امپراتوری در سراسر جهان پراکنده بود و گفته می‌شد که «خورشید هیچگاه در امپراتوری بریتانیا غروب نمی‌کند». گستردگی امپراتوری بریتانیا به پراکندگی میراث سیاسی و فرهنگی بریتانیا و زبان انگلیسی در سراسر جهان انجامید.

    در عصر کاوش در سده‌های ۱۵ و ۱۶ میلادی، کشورهای پرتغال و اسپانیا به عنوان پیشروان و پیشتازان اکتشاف و دریانوردی، مستعمرات و مسیرهای بازرگانی بسیاری را در سراسر جهان تأسیس کردند و از این راه ثروت بسیاری اندوختند.[۶] در رقابت با آنها، کشورهای فرانسه، انگلستان و هلند نیز کوشش‌های خود را برای ایجاد مستعمرات و شبکه‌های تجاری در سرزمین‌های قاره آمریکا و آسیا افزایش دادند.[۷] ایجاد پادشاهی بریتانیای کبیر پس از اتحاد پادشاهی‌های انگلستان و اسکاتلند، و پیروزی این کشور در چندین جنگ بر فرانسه و هلند، بریتانیا را تبدیل به قدرت استعماری برتر در آمریکای شمالی و شبه‌قاره هند نمود. با اینکه بریتانیا سیزده مستعمره مهم خود را پس از استقلال آمریکا در سال ۱۷۸۳ از دست داد، اما گسترش مستعمرات در آسیا، آفریقا و اقیانوسیه و پیروزی بر ناپلئون در سال ۱۸۱۵، بریتانیا را برای بیش از یک قرن به قدرت بلامنازع جهان تبدیل کرد و به آن کشور امکان داد که حیطه قدرت خود را بیش از پیش در جهان بگستراند. در این دوران، برخی از مستعمرات بریتانیا که دارای ساختار جمعیتی مهاجر سفیدپوست بودند خودمختاری نسبی دریافت کردند و برخی از آنان تبدیل به قلمروهای بریتانیا شدند.

    تسلط مطلق اقتصادی بریتانیا با رشد کشورهای آلمان و ایالات متحده آمریکا در پایان قرن نوزدهم میلادی به تدریج به چالش کشیده شد. درگیری‌های اقتصادی و نظامی بریتانیا با آلمان، نهایتاً به آغاز جنگ جهانی اول انجامید که در آن بریتانیا برای پیروزی، از نیروهای نظامی مستعمرات خود بهرهٔ بسیار برد. جنگ جهانی اول بار مالی سنگینی بر دوش بریتانیا گذاشت، و با اینکه مساحت سرزمین‌های امپراتوری پس از این جنگ، به بیشترین حد خود رسید، بریتانیا مقام خود را به عنوان قدرت بی‌رقیب نظامی و صنعتی دنیا از دست داد. پس از آن و در جنگ جهانی دوم، علی‌رغم اینکه بریتانیا در شمار برندگان جنگ بود، اما هزینه‌های گزاف جنگ به پیکره امپراتوری، صدمات بسیاری وارد کرد. به فاصله دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، بریتانیا، با ارزش‌ترین و پرجمعیت‌ترین مستعمره خود یعنی هندوستان، را از دست داد.

    در نیمه دوم قرن بیستم و در راستای فرایند استعمار زدایی قدرت‌های اروپایی، بیشتر مستعمرات و مناطق تحت کنترل امپراتوری بریتانیا استقلال یافتند. این فرایند با بازگشت هنگ کنگ به چین در سال ۱۹۹۷ به پایان رسید. بسیاری از مستعمرات سابق امپراتوری پس از استقلال به عضویت اتحادیه کشورهای همسود بریتانیا درآمدند. شانزده کشور عضو این اتحادیه «قلمروهای همسود» نامیده می‌شوند که در آن‌ها ملکه الیزابت دوم ریاست دولت را به عهده دارد. چهارده سرزمین هنوز مستقیماً تحت حاکمیت دولت بریتانیا هستند که به آن‌ها «سرزمین‌های فرادریایی بریتانیا» گفته می‌شود.

    کوچک کردن
  9. 10 امپراتوری بزرگ تاریخ که به حکومت بر کل دنیا نزدیک شدند در فضای مجازی هیچ مطلبی به اندازه موضوع ” بزرگترین امپراتوری های تاریخ” چالش برانگیز نبوده و باعث جنجال کاربران نشده است. شاید بهتر است که یک بار برای همیشه تکلیف این قضیه را روشن کنیم و ده امپراتوری بزرگ که به سلطه بر کل دنیا نزدیک شدند را لادامه مطلب ...

    10 امپراتوری بزرگ تاریخ که به حکومت بر کل دنیا نزدیک شدند

    در فضای مجازی هیچ مطلبی به اندازه موضوع ” بزرگترین امپراتوری های تاریخ” چالش برانگیز نبوده و باعث جنجال کاربران نشده است. شاید بهتر است که یک بار برای همیشه تکلیف این قضیه را روشن کنیم و ده امپراتوری بزرگ که به سلطه بر کل دنیا نزدیک شدند را لیست بکنیم.

    منظورمان از عبارت سلطه بر دنیا، کنترل مستقیم و یا غیر مستقیم بخش عظیمی از جمعیت دنیاست. در حقیقت امپراتوری هایی که در این لیست قرار گرفته اند لزوما تمام دنیا را در اختیار نداشته اند و همین که موفق شده باشند به سلطه بر بخش اعظم و مهم جمعیت جهان نزدیک شوند و پتانسیل تاثیر گذاری بر بقیه قسمت های جهان را داشته باشند کافی است. ما در این لیست تمام امپراتوری های دنیا را به حساب خواهیم آورد که در طول تاریخ تا به امروز حکومت کرده اند.

    رتبه دهم: امپراتوری پرتغال

    بیشتر مردم دنیا امپراطوری پرتغال را جزو حکومت های استعماری بزرگ تلقی نمی کنند، اما حقیقت امر این است که در تاریخ آمده پرتغال برای مدت کوتاهی این شانس را پیدا کرد تا یک امپراطوری جهانی تشکیل بدهد و در کنار امپراطوری انگلستان قرار بگیرد.

    امپراتوری پرتغال

    پرتغالی ها نخستین دولت اروپایی بودند که به استعمار گری روی آوردند و آنان موفق شدند که هندوستان، ژاپن، برزیل و بخش های وسیعی از آفریقا را کشف کنند. نیروهای پرتغالی موزامبیک در شرق آفریقا و برزیل در آمریکای لاتین را فتح کردند. امپراتوری پرتغال در دوران شکوهش در مناطق مختلف جهان از هند گرفته تا عربستان، مالزی، تا چین و ژاپن بنادر بازرگانی تاسیس کرد و توانستند بر روی مسیر های بازرگانی آسیا به اروپا و مسیرهای داخلی آسیا مسلط شوند.

     

    جالب آن است که امپراتوری پرتغال توانست در آن دوره از تاریخ چنان امپراتوری قدرتمندی تشکیل دهد که هیچ امپراتوری ای به گرد پایش هم نمی رسید. اما پس از قرن پانزدم این قدرت و صلابت کم کم رو به افول شد و اگر این ضعف رخ نمی داد امپراتوری پرتغال می توانست یک امپراتوری عظیم و قدرتمندتری از امپراتوری انگلستان تشکیل بدهد. اگر پرتغالی ها موفق می شدند که تمام مسیر های بازرگانی آسیا را تصرف کنند به طور حتم می توانستند که ثروتمندترین امپراتوری طول تاریخ بشوند و در نتیجه می توانستند هزینه لازم برای فتح هندوستان، آفریقا، چین، آمریکای لاتین و سایر نقاط جهان را به راحتی تامین کنند.

    رتبه نهم: امپراتوری تیموریان

    امپراطوری تیموریان حکومت چادر نشین هایی بود که بعد از انحلال امپراطوری مغول به قدرت رسیدند. تیموریان بر بخش های وسیعی از غرب ترکیه، ایران، قفقاز و بین النهرین، هندوستان و قست هایی از آسیای میانه سلطه داشتند. تیموریان بر خلاف مغول ها که قدرت فتح کردنشان بر توانایی حکومتی شان چیره بود. در اوایل قرن چهاردهم یعنی زمانی به قدرت رسیدند که امکان برقراری ارتباط بین کشورها فراهم شده بود و حکومت ها می توانستند ارتش های منظم ایجاد کنند.

    امپراتوری تیموریان

    تیمور لنگ موسس و پادشاه مطلق سلسله تیموریان، یادآور چنگیز خان موسس امپراطوری مغول بود. یکی از دلایل اصلی قدرت گرفتن تیمور این بود که هیچ نیرویی در جهان، یارای مقابله با ارتش مسلح سوار بر اسب تیموریان را نداشت. تیمور توانست سپاهیان مسلمان عرب را در هند به راحتی شکست دهد و سپاه آنان را منهدم سازد، اما آنچه باعث شد که در میان امپراطوری های قدرتمند جهان قرار گیرد، نقشه اش برای شکست سلسله مینگ چین بود. فتح مینگ با آن جمعیت و منابع چشمگیر به تیمور کمک می کرد تا به سلطه بر بخش اعظم جهان نزدیک تر شود. اما تیمور پیش از آنکه به چین برسد درگذشت. شاید اگر تیمور زنده مانده بود میتوانست به فتح کل دنیا نزدیک شود.

     رتبه هشتم: نازی های آلمان

    برخی از تاریخدانان بر این باورند که اگر هیتلر در بعضی از تصمیماتش بازنگری میکرد، می توانست برنده جنگ جهانی دوم باشد و به آلمان، امکان سلطه بر جهان را بدهد. مثلا شاید اگر آن قدر شتاب زده به جنگ روسیه نرفته بود و به جای آن مناطق آفریقایی را تصرف کرده بود و در شرق موفق به شکست بریتانیا می شدند، نازی های آلمان به قدرت بلامنازع دنیا بدل می شدند. اگر تاریخ کمی تغییر می کرد هیتلر می توانست بر نیمی از جهان مسلط شود و دیگر هیچ قدرتی نمی توانست با شبکه ارتباطی وسیع ناوگان و جت های نازی ها مقابله کند. اما آنچه واقعا در تاریخ اتفاق افتاد این بود که هیتلر کشورهای دیگر را با هم متحد کرد تا به رهبری آلمان نازی برای یک هدف مشترک بجنگند؛ رومانیایی ها در کنار هونگاریایی ها، آلمان ها در کنار ایتالیایی ها، بلغاری ها، اسلوواک ها، کروات ها و فنلاندی ها.

    نازی های آلمان

    این سطح اتحاد نوین اروپایی خیلی راحت می توانست راه را برای تشکیل ابردولت اروپایی به رهبری آلمان هموار کند. شاید جنگ جهانی دوم آخرین فرصت در تاریخ بود که امپراطوری های دنیا می توانستند بر جهان سلطه پیدا کنند و آلمان نازی هم مدت کوتاهی این شانس را پیدا کردند که به این مهم نزدیک شوند.

    رتبه هفتم: امپراتوری اسپانیا

    امپراطوری اسپانیا در دوره شکوهش در زمان حکمرانی چارلز پنجم و فیلیپ دوم از سلسله هابسبورگ، بر باقی مانده امپراطوری پرتغال یعنی هند، اتریش، روم و مستعمره های اسپانیا سلطه داشت. ارتش های هلند، آلمان، اسپانیا، ایتالیا و پرتغال توانستند برای یک دوره کوتاه در تاریخ با هم متحد شوند تا بر کل اروپا مسلط شوند. جمع این متحدان در تاریخ بی سابقه بود و اگر اسپانیا در میدان جنگ شکست نخورد بود، احتمالا قدرت مضاعفی پیدا میکرد. امپراطوری اسپانیا برای مدتی بیشترین حجم طلا، بهترین کشتی ها و  و بهترین ارتش های دنیا را در اختیار داشت و بیش از 13% از خاک دنیا را در زیر نفوذ مستقیم خود داشت.

    امپراتوری اسپانیا

    چیزی که باعث شده بود امپراطوری اسپانیا بر دنیا سلطه پیدا کند این بود که انان بر خلاف مغول ها تکنولوژی برقراری ارتباط داشتند و می توانستند مناطق مختلف دنیا را کنترل کنند. در واقع بیشتر مستعمره های اسپانیا برای چند قرن تحت سلطه باقی ماندند. اما قدرت این امپراتوری هم بعد از چند شکست نظامی و تورم فزاینده ناشی از طلای انباشته شده از مستعمره هایش افول کرد.

    رتبه ششم: امپراطوری مغول

    نمی شود انکار کرد که مغول ها بیش از همه به سلطه بر جهان نزدیک تر شده بودند. در زمان شکوه این امپراطوری هیچ قدرتی در جهان یارای مقابله با تاکتیک های نظامی آنان را نداشت. حتی اگر انان تصمیم به فتح اروپا می گرفتند به احتمال زیادی می توانستند سراسر اروپا را فتح کنند و پیش از سال 1300 میلادی بر این قاره سلطه پیدا می کردند و سر پاپ را از تنش جدا می کردند.

    اما بزرگترین فتوحات مغول ها تبدیل به بزرگترین ضعفشان شده بود، علی رغم تلاش های مضاعف آنان برای سلطه بر مناطق مختلف آسیا و تحمل نژاد ها و مذاهب مختلف، امپراطوری مغول خیلی زود پس از فتوحات اولیه چنگیز از هم گسست.

    امپراطوری مغول

    مغول ها با وجود اینکه در میدان جنگ بی همتا بودند، با این حال لجستیک لازم برای حفظ ارتباط بین نژاد های مختلف قلمرهایشان که در سال 1279 میلادی به 33 میلیون متر مربع می رسید را در اختیار نداشتند. با این حال توانستند در آن دوره بیش از 22% از خاک جهان را از چین تا مرز لهستان زیر سلطه درآورند و از هر 4 نفر در جهان، یک نفر زیر سلطه امپراطوری مغول قرار داشته است، در واقع مغولان برای مدت کوتاهی به سلط بر جهان نزدیک شده بودند و اگر اتفاقات طور دیگری رقم  میخورد، احتمال داشت موفق شوند…

    رتبه پنجم: امپراطوری عثمانی

    امپراطوری ترک تبار عثمانی بر روی خاورمیانه، شمال آفریقا، ترکیه و بالکان سلطه داشت. این امپراطوری در دوران حیاتش کشورها و حکومت های بی شماری را فتح کرد. بزرگترین فتحشان هم تخریب امپراطوری روم شرقی یا همان بیزانس است که در سال 1453 میلادی قسطنطنیه پایتخت بیزانس را فتح کردند و به عمر امپراطوری کهنسال روم پایان دادند.

    امپراطوری عثمانی

     

    نکته تمایز امپراطوری عثمانی این بود که می توانست تفاوت های عمیق نژادی موجود در خاورمیانه و بالکان را آن هم برای قرن ها مدیریت کند. در طول تاریخ معدود امپراطوری هایی بودند که حتی برای مدت کوتاهی موفق به کنترل گوناگونی موجود در این منطقه شده باشند.

    امپراطوری عثمانی در سلطه بر جهان آنچنان قدرتمد و با ثبات بود که حتی نزدیک بود در سال 1683 میلادی موفق به فتح شهر وین در قلب اروپا شود. اما وین در آخرین ثانیه ها با رسیدن نیروی امدادی از لهستان نیمه کاره ماند و محاصره شهر وین هم بعد از اغتشاش در ارتش عثمانی پایان یافت. اگر شهر وین سقوط می کرد، به احتمال زیاد بخش اعظم اروپا به دست این امپراطوری می افتاد و همانطور که گفته شد عثمانی ها در مدیریت یک امپراطوری چند ملیتی بسیار خبره بودند و اگر می توانستند در اروپا پیشروی کنند، مطمئنا موفق می شدند.

    اما امپراطوری عثمانی در اوج شکوهش تنها توانست بر 3.49% از خاک جهان مسلط شود و نهایتا در سال 1923 سرنگون شد.

    رتبه چهارم: ایالات متحده

    بسیاری از افراد گمان می کنند که ایالات متحده بیش از هر کشور دیگری به سلطه بر جهان نزدیک شده است، این روزها ایالات متحده به جز قطب جنوب، در تمام قاره ها پایگاه های نظامی دارد و در سراسر جهان دولتمردان وابسته ای دارد که مستقیما از واشنگتون دستور میگیرند. اما بیشتر افراد برین باورند که ایالات متحده نباید یک امپراطوری در نظر گرفته شود. حتی ایالات متحده چند صد سال قبل زیر سلطه اسپانیا و انگلیس قرار داشتند.

    ایالات متحده

    اما چیزی که شاید کم تر کسانی از آن اطلاع داشته باشد این است که پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 میلادی، ایالات متحده تا بیشترین حد ممکن توسعه پیدا کرد. نیروهای آمریکایی اروپای غربی، ژاپن، کره، جزایر کارائیب و بیشتر آفریقا را کنترل می کردند. کنترل میلیاردها نفر از مردم و بخش عظیمی از صنایع دنیا در کنار یک ارتش پویا به آمریکا این امکان را می داد تا در مسیر سلطه بر جهان قدم بردارد. اما این دولت تصمیم گرفت دست از کنترل (مستقیم) ملت ها بردارد و به شکل امروزی که میبینیم درآید.

    رتبه سوم: امپراطوری بریتانیا

    همانطور که همه میدانند امپراطوری بریتانیا، یکی از بزرگترین امپراطوری های کل جهان بوده است، این امپراطوری در سال 1922 میلادی نزدیک به 22.6% از خاک جهان و 20% از جمعیت جهان را کنترل می کرد.

    امپراطوری بریتانیا

    مهم ترین نکته تمایز امپراطوری بریتانیا موقعیت غیر قابل نفوذش بود. امپراطوری بریتانیا تقریبا تمامی مسیر های بازرگانی جهان را کنترل می کرد و در عین حال ارتشی شکست ناپذیر و بزرگترین نیروی دریایی جهان را در اختیار داشت. در مورد این مسئله که بریتانیائی ها تا چه حد می توانستند بر جهان مسلط شوند سال 1922 میلادی که امپراطوریشان بعد از بلای جنگ جهانی اول، مجددا سراپا ایستاد و قوی تر از همیشه بود، اگر می خواستند می توانستند به مناطق بیشتری مسلط شوند و امپراطوری بریتانیا را به یکی از معدود پادشاهی های نزدیک به سلطه بر کل دنیا تبدیل کنند

    رتبه دوم: امپراطوری روم

    امپراطوری روم مدت ها قبل از اینکه عامه مردم تصور کنند به سلطه بر جهان نزدیک شده بودند. در حقیقت این امپراطوری در دوران اقتدارش در سال 117 میلادی نزدیک به 21% از کل جهان را کنترل می کرد. رومی ها در دوران اوجشان سراسر اروپا را زیر سلطه داشتند و موفق به فتح  مصر و شمال آفریقا و تمامی آسیای صغیر و بین النهرین  شدند.

    امپراطوری روم

    ارتش روم یکی از منظم ترین و مجهزترین ارتش های جهان بود و در مبارزه با ارتش های خارجی، به مهارت خاصی رسیده بود.اما عامل اصلی اینکه رومیان نتوانستند بر کل دنیا حکومت کنند، امپراطوری اشکانیان، حکومت ایرانی مستقر در فلات ایران، بود. رومیان بیش از چند صد سال با ایرانیان جنگیدند و در بیش از 85% از آن جنگ ها شکست خوردند و ایرانیان این فرصت را از رومیان گرفتند.

    رتبه نخست: امپراطوری هخامنشی 

    امپراطوری هخامنشی که به عنوان امپراطوری ایران شناخته می شود.  این امپراطوری نسبت به سایر امپراطوری ها در کل تاریخ بشر بیشتر به تعریفمان از مفهوم سلطه بر جهان نزدیک شده بود. در حقیقت تنها 6% مانده بود تا بتواند بر نیمی از جمعیت جهان غالب شود. امپراطوری هخامنشی در دوره اقتدارش بر 44.48% از ساکنان زمین سلطه داشت.

    در واقع در سال 480 پیش از میلاد مسیح از هر دو نفر یک نفر تحت حاکمیت ایرانیان قرار داشت. امپراطوری هخامنشی بر خلاف سایر امپراطوری های این لیست، شانس بسیار بالایی داشت تا بر کل کره زمین سلطه پیدا کند. اما بر اثر جنگ هایش با دولت های یونانی و شکست های سهمگین در لحظات حساس این شانس را از دست داد.

    امپراطوری هخامنشی

    به هر حال امپراطوری هخامنشی یکی از نخستین تلاش ها برای تاسیس امپراطوری در تاریخ بشر و یکی از سلسله های چند ملیتی به معنای واقعی بود . پس از سرنگونی امپراطوری هخامنشی به دست آلکساندر مقدونی، هیچ امپراطوری دیگری نتوانست به اندازه ایران به سلطه بر حداکثر جمعیت دنیا نزدیک شود.

    کوچک کردن
  10. 4 تن از محبوب ترین پادشاهان ایران در سرزمین کهن ایران پادشاهان بسیاری بر آن سلطنت کرده اند اما برخی از آنان در میان مردم محبوبیت بسیار خاصی داشته اند که ناشی از اقدامات آنان و همچنین رفتار آنان با مردم سرچشمه گرفته است. رتبه چهارم:بهرام گور سلسله: ساسانی سال: 406 تا 438 میلادی فرزند: یزدگرد یکم بهراادامه مطلب ...

    4 تن از محبوب ترین پادشاهان ایران

    در سرزمین کهن ایران پادشاهان بسیاری بر آن سلطنت کرده اند اما برخی از آنان در میان مردم محبوبیت بسیار خاصی داشته اند که ناشی از اقدامات آنان و همچنین رفتار آنان با مردم سرچشمه گرفته است.

    رتبه چهارم:بهرام گور
    سلسله:
     ساسانی
    سال: 406 تا 438 میلادی
    فرزند: یزدگرد یکم

    بهرام پنجم یا همان بهرام گور

    بهرام پنجم یا همان بهرام گور یکی از برجسته ترین شاهان تاریخ ایران است که در زمان او ایران به پیشرفت های بسیاری نائل آمد. بهرام رومیان و ترکان را شکست داد و مرزهای ایران را قرین آرامش کرد. او برای شادی مردم دستور داد تا در همه خیابان ها نوازندگانی قرار دهند تا آنان برای مردم آواز خوانده و موسیقی اجرا کنند تا مردم با دیدن و شنیدن آن شاد شوند. درباره مرگ او مورخان اطلاع درستی ندارند، برخی نوشته اند که بهرام به هنگام شکار گور(که همیشه شکار گور مورد علاقه وی بود) از همراهان خود جدا افتاده و با اسب نادانسته به باتلاقی فرو می رود و برای همیشه ناپدید می شود.


    رتبه سوم:داریوش بزرگ
    سلسله:
     هخامنشی
    سال: 550 تا 460 پیش از میلاد مسیح
    فرزند: هیستاسپ

    داریوش بزرگ

    داریوش بزرگ، بزرگ ترین شاه هخامنشی (با احترام به کوروش) از نظر پیشرفت امپراتوری و نظامی است. او پس از رسیدن به پادشاهی و مجازات کردن گئومات مُغ و دیگر شورشیان، یک سیستم پیشرفته در ایران به اجرا در آورد که همه جای آن سرزمین پهناور در داخل آن سیستم به کار مشغول بودند. اقدامات او در زمینه لشکری و اداره کشور نشان دهنده نبوغ بالای اوست که در آن دوره نظیرش در هیچ کجای جهان دیده نشده بود.


    رتبه دوم:خسرو انوشیروان
    سلسله:
     ساسانی
    سال: 501 تا 579 میلادی
    فرزند: قباد

    خسرو انوشیروان

    خسرو انوشیروان یا همان خسرو یکم به گواهی تمامی تاریخ نویسان دادگر ترین شاه ایران است که نام او چند سده پس از فروپاشی ساسانیان هنوز برای مثال زدن و دادگری بر سر زبان ها بود. او بزرگترین پادشاه ساسانی است که حقا به او لقب دادگر داده شد.

    آورده اند که در هنگام ساخت ایوان مدائن، برخی از خانه های اطراف را از مردم خریده و خراب کردند تا برای ساخت کاخ انوشیروان مکان بزرگتری را فراهم آورند ولی در این بین یکی از صاحبان این خانه ها که پیرزنی بود به هیچ وجه حاضر به فروش خانه اش نشد، حتی با وجود اینکه ماموران شاه به او پیشنهاد مبلغ بیشتری و حتی چند برابر قیمت خانه اش را به وی دادند. ولی پیرزن به هیچ وجه به خواسته آنان تن در نداد تا اینکه آگهی به نزد خسرو رسید و چون خسرو از ماجرا آگاهی یافت دستور داد تا پیرزن و خانه را رها کرده و کاخ را بنا نهند به طوری که دیوار کاخ خانه او را در بر نگیرد. تا مجبور به خراب کردن خانه آن پیرزن نشوند.

    از آن پس کاخ انوشیروان در جایی از آن به طور عجیبی کج شده و در جایی دیگر به دیوار دیگرش می پیوست. پس از آن ماجرا کسی از انوشیروان پرسید که این کژی ایوان چیست؟ انوشیروان خردمندانه در پاسخ او گفت که : آن کژی از راستی ماست.


    رتبه نخست:کوروش بزرگ
    سلسله:
     هخامنشی
    سال: 530 تا 600 پیش از میلاد مسیح
    فرزند: کمبوجیه

    کوروش بزرگ

    کوروش بزرگ نخستین امپراتور از بزرگترین امپراتوری تاریخ یعنی امپراتوری هخامنشیان است. کوروش در زمان پادشاهیش چنان خردمند و با گذشت بود که دوست و دشمن از او تعریف کرده اند. او نخستین پادشاهی است که پس از تصرف دولت های بابل، ماد، لیدی و … دستور کشتن مردم و ویران کردن شهر های مغلوب شده را نداد. او حتی به مردم شکست خورده اجازه داد تا در انتخاب کیش خود آزاد باشند و هیچ اجباری در پرستیدن خدای خود کوروش نکرد.

    اقدامات والای کوروش او را نه تنها در تاریخ ایران بلکه در تاریخ کل جهان، بسیار متمایز از دیگر پادشاهان کرده است.

    کوچک کردن

لطفا ابتدا وارد شوید تا بتوانید پاسخ دهید.

پرسش‌های مرتبط