تفاوت دو تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در چه مواردی هست؟
رمز را فراموش کردید ؟ لطفا ایمیل را وارد کنید تا لینک تغییر پسورد به ایمیل شما ارسال شود
Please briefly explain why you feel this question should be reported.
لطفا به طور خلاصه توضیح دهید که چرا شما احساس می کنید این پاسخ باید گزارش شود.
Please briefly explain why you feel this user should be reported.
بهترین جا برای اشتراک ایده ها و کمک به دیگران برای انتشار بیشتر علم و دانش!!
ساخت یک حساب جدید
تحلیل بنیادی اما تحلیل بنیادین یک شرکت شامل تحلیل گزارشهای مالی و سلامت مالی شرکت، مدیریت و امتیازات رقابتی، رقبا و بازارهای مربوطهاست. هنگامیکه این تحلیل در بازارهای فیوچر و فارکس به کار میرود، تمرکز اصلی بر شرایط اقتصادی، نرخ بهره، تولید، سودآوری و مدیریت است. وقتی سهام، قراردادهای آتی یا ارز مادامه مطلب ...
تحلیل بنیادی
اما تحلیل بنیادین یک شرکت شامل تحلیل گزارشهای مالی و سلامت مالی شرکت، مدیریت و امتیازات رقابتی، رقبا و بازارهای مربوطهاست. هنگامیکه این تحلیل در بازارهای فیوچر و فارکس به کار میرود، تمرکز اصلی بر شرایط اقتصادی، نرخ بهره، تولید، سودآوری و مدیریت است. وقتی سهام، قراردادهای آتی یا ارز مورد تحلیل بنیادین قرار میگیرد دو رویکرد اساسی وجود دارد: تحلیل پایین به بالا و تحلیل بالا به پایین. این عبارات جهت تمیز دادن چنین تحلیلهایی از سایر تحلیلهای سرمایهگذاری نظیر تحلیلهای کمی و تکنیکی است. تحلیل بنیادین بر اساس اطلاعات و دادههای گذشته و فعلی با هدف پیش بینی مالی انجام میپذیرد. اهداف متعددی برای این تحلیل وجود دارد. ۱- تعیین ارزش سهام شرکت و پیش بینی تغییرات آتی قیمت [توضیح: در ادبیات مالی بین ارزش و قیمت تفاوت وجود دارد.] ۲- برآورد عملکرد تجاری ۳- ارزیابی مدیریت و اتخاذ تصمیمات داخلی جهت محاسبه ریسک اعتباری
در تحلیل بنیادین اساس پیش بینی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پایهگذاری شدهاست. معامله گر با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و بر اساس دانش و استراتژی خود، به پیش بینی بازار میپردازد. استراتژی روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است. پایه نظر تحلیل گران بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمتها حتماً یک علت اقتصادی بنیادی دارد. این نوع از تحلیل نسبت به تحلیل تکنیکال بسیار زمانگیرتر است و معمولاً همراه با جمعآوری اطلاعات از منابع مختلف ممکن میگردد.
کوچک کردنتحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است همه چیز در نمودار قیمت دیده شده است. قیمت ها طبق روند مشخصی حرکت می کنند. تاریخ تکرار می شود. ۱- همه چیز در نمودار قیمت است. یک انتقاد عمدۀ تحلیل تکنیکال آن است که صرف نظر از عوامل فاندامنتال شرکت، فقط حرکت نموداری قیمت را در نظر می گیرد، اما قیمت هر سهمی همه عواملادامه مطلب ...
تحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است
۱- همه چیز در نمودار قیمت است.
یک انتقاد عمدۀ تحلیل تکنیکال آن است که صرف نظر از عوامل فاندامنتال شرکت، فقط حرکت نموداری قیمت را در نظر می گیرد، اما قیمت هر سهمی همه عوامل فاندامنتالی که بر شرکت تاثیر دارد یا می تواند داشته باشد را منعکس می کند. تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که عوامل بسیار زیادی همچون فاکتورهای اقتصادی کلان و روان شناسی بازار سرمایه و بسیاری فاکتور های دیگر، قیمت سهام را تعیین می کند که این فقط تحلیل رفتار نمودار قیمت است که حاصل از بررسی عرضه و تقاضا برای یک سهم خاص در بازار است، به آن توجه دارد.
۲- قیمت ها طبق روند مشخصی حرکت می کنند.
در تحلیل تکنیکال، باور بر این است که حرکت قیمت ها از روند خاصی تبعیت می کند یعنی بعد از استقرار یک روند، حرکت قیمت در آینده، در همان جهت خواهد بود مگر عوامل و ابزار های تحلیل تکنیکال روندجدیدی برای سهم بیابند.
۳- تاریخ تکرار می شود.
یک ایدۀ مهم دیگر در تحلیل تکنیکال، آن است که تاریخ عمدتا از لحاظ حرکت قیمت، تمایل به تکرارشدن دارد. ذات تکراری حرکت قیمت، به روانشناسی بازار نسبت داده می شود، به بیان دیگر، شرکت کنندگان در بازار تمایل دارند که در طول زمان واکنش مشابهی نسبت به نوسانات بازار ارائه دهند. تحلیل تکنیکال، از الگوهای نموداری برای تحلیل حرکت های بازار و درک الگوها استفاده می کند. هرچند که بسیاری از این نمودارها، بیش از ۱۰۰ سال است که مورد استفاده قرار می گیرند، اما تصور می شود که هنوز با اطلاعات امروزی مرتبط هستند چون آنها الگوهای حرکت قیمت را به گونه ای نشان می دهند که اغلب خودشان را تکرار می کنند.
اندیکاتور های تکنیکالی
ابزارهای زیادی برای تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرند که مهم ترین ان ها عبارتند از:
انواع تحلیل تکنیکال
۱-تحلیل تکنیکی کلاسیک
تحلیل تکنیکی در اذهان عمومی روش ساده تحلیل بازار و سرمایهگذاری است. این رویکرد با بهرهگیری از ابزارهای سادهای همچون نمودار به بررسی تغییرات قیمت یا نرخ میپردازد. ریشه تحلیل تکنیکی بر پایه یافتهها و پژوهشهای چارلز داو استوار شدهاست. نظریات داو در اوایل سالهای ۱۹۰۰ میلادی گسترش یافت و با گذشت زمان تکامل پیدا کرد. اصول نظریه داو دربارهٔ یک سری حقایق طبیعی مانند روند قیمت است. داو با صرف زمان زیاد و تلاش خستگی ناپذیر خود به بررسی بورس سهام نیویورک پرداخت و معامله گران را با اصول و مبانی فکری خود از طریق نوشتن مقالات در روزنامه وال استریت ژورنال آشنا نمود. بررسی و پژوهش چارلز داو در بازار سهام مبدأیی برای گسترش و رشد تحلیل تکنیکی در صد سال اخیر بودهاست. وی توانست با الهام از اصول طبیعی در کنار کسب تجربه و بررسی پیشینه تاریخی نوسانات شاخصها و تغییرات قیمت سهام نظریات خود را مطرح سازد. با نگاه کلی به مبانی فکری داو میتوان دریافت که تمرکز نظریهها و دیدگاههای وی بر روی ‘حرکت و نوسان قیمت’ بوده و پیروان وی موفق شدند با تکامل آن روش سرمایهگذاری بر پایه تحلیل نمودارهای قیمت را به جهان معرفی کنند.
گفتارها و دیدگاههای داو در مورد رفتار بازار و مباحث روند به نظریه داو شهرت یافتهاست. نظریه داو بر مبنای فلسفهای است که میگوید قیمت یا شاخص بازار هر عامل مهم و معنی داری را به درون خود جذب میکند و آشکارا آن را بازتاب میدهد. درست مانند درخشندگی ماه که نور خورشید را بازتاب میدهد. عرضه و تقاضا، حجم دادوستدها، نوسانات قیمت، نرخ کالاها، نرخ بهره بانکی و هر چیز دیگری توسط واکنش سرمایهگذاران و بازیگران بازار بر روی نمودارهای قیمت دیده میشود و میتوان همه این عوامل را با بررسی تغییرات قیمت یا نماگرهای بازار دریافت.
قیمت پایانی روز به عنوان یک متغیر مهم، پیام و نشانههای مهمی را برای ناظران بازار ارسال میکند و در واقع نشان دهنده روانشناسی همه بازیگرانی است که در پیرامون بازار خاصی درگیر هستند. جالب است که ترکیب قضاوت و رأی همه انسانهای درگیر در خرید و فروش در قیمت پایانی منعکس میشود و با تفسیر و خواندن آن میتوان به اطلاعات مهمی دست یافت.
هدف نظریه داو بهطور کلی آن است که تغییر مسیر روندهای بزرگ یا حرکت بازار مشخص شود.
تحلیل تکنیکی یا تفسیر نمودارهای قیمت به بررسی و مطالعه رفتار و حرکت قیمت (نرخ) در گذشته میپردازد تا بر اساس آن بتوان روند آینده را پیشبینی نمود. در این بررسی، پیشینه تاریخی و تغییرات قیمت یگانه راه دسترسی به انتظارات بازار است. برخی سرمایهگذاران تصور میکنند که این روش تحلیلی به روندها متکی است و تنها برای سفته بازان و کسانی که به نوسانهای قیمت علاقه دارند، مفید است. با این وجود کاربرد تحلیل تکنیکی تنها منحصر به شناسایی سقفها و کفهای بازار برای مقاصد سفته بازانه نیست.
تقریباً همه سرمایهگذاران با انگیزه رقابت و کسب سود، به پیشبینی قیمتها و تغییرات روند آینده علاقه نشان میدهند. این یک رفتار طبیعی در بین انسان هاست که دوست دارند تا پیش از دیگران، زمان حرکتهای بزرگ و سودآور را بیابند. دستهای از سرمایهگذاران تلاش میکنند تصویری روشن و مطمئن از شرایط آینده بازار را ترسیم کنند. در قلب بازار و محل تجمع معامله گران، اغلب صحبتهای زیادی در مورد پیشنهادها خرید و فروش، قیمت یا زمان معامله رد و بدل میشود. تحلیل تکنیکی ممکن است برای بسیاری از پرسشهای معامله گران پاسخ داشته باشد، اما نمیتوان همواره و بهطور دقیق و با قابلیت اتکا بالا قیمتهای آینده، زمان معامله، دارایی مناسب یا میزان رشد قیمت را در یک زمان مشخص، تعیین کند. اگر تنها به دنبال یافتن روابط دقیق و راهکارهای مطمئن برای سرمایهگذاری هستید، تحلیل تکنیکی روش ایدهآلی نیست.
۲-تحلیل تکنیکی نوین
تحلیل تکنیکی نوین روشی است که برای پیشبینی حرکتهای قیمت بکار برده شده و در آن کاملاً به دادههای قیمت بالا، پایین، باز و پایانی که بازار آن را به وجود آورده، توجه میکند. در همین تعریف ساده، سه نکته نهفتهاست:
نخست آنکه تحلیل تکنیکی به دنبال تعیین قیمت نیست و تمرکز آن بر روی پیشبینی روند و حرکتهای آینده قیمت است.
دوم آنکه معامله گران به قیمتهایی توجه میکنند که بازار آنها را بر اساس کلیه دادههای منتشر شده و انتظارات تولید کردهاست.
سومین نکته آن است که، تنها مرکز اتکا تغییرات قیمت در گذشتهاست.
بهطور کلی تحلیل تکنیکی بر روی چند مسئله مهم و اساسی تمرکز دارد:
گاهی تحلیل گران به بررسی حجم دادوستدها، نیرو و شتاب بازار، نماگرهای تکنیکی نظیر میانگین متحرک و شاخص نیروی نسبی میپردازند که البته این نماگرها و نوسانگرها بازتاب و بازخور قیمت است. در نهایت آنها با بکارگیری این اطلاعات و تفسیری که از رفتار بازار دارد، به چشماندازی از آینده دست مییابد. نقطه قوت تحلیل تکنیکی آن است که میتوان بر اساس یک سری الگوهای قیمتی آینده را پیشبینی نمود. با این حال ممکن است هر تحلیل گر به شکل و شیوه خاصی به بررسی بازار بپردازد و شاید این یکی از ضعفهای تحلیل تکنیکی سنتی و کلاسیک باشد.
کوچک کردنتحلیل تکنیکال بررسی رفتار گذشته بازار و سهامداران و پیش بینی آینده تحلیل بنیادی توجه به مسایل مالی و اینده مالی شرکت و تحلیل ان
تحلیل تکنیکال
بررسی رفتار گذشته بازار و سهامداران و پیش بینی آینده
تحلیل بنیادی
توجه به مسایل مالی و اینده مالی شرکت و تحلیل ان
کوچک کردنتفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل بنیادی و تکنیکال دو مکتب یا دو شاخهٔ اصلیای هستند که در بازارها مورد استفاده قرار میگیرند. اما این دو تفاوتهایی با یکدیگر دارند. سرمایهگذاران و معاملهگران از هر دوی این روشها برای تحقیق و پیشبینی قیمتهای آیندهٔ بازار سهام استفاده میکنند. مانندادامه مطلب ...
تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل بنیادی و تکنیکال دو مکتب یا دو شاخهٔ اصلیای هستند که در بازارها مورد استفاده قرار میگیرند. اما این دو تفاوتهایی با یکدیگر دارند.
سرمایهگذاران و معاملهگران از هر دوی این روشها برای تحقیق و پیشبینی قیمتهای آیندهٔ بازار سهام استفاده میکنند. مانند هرگونه استراتژی سرمایهگذاری یا فلسفهٔ سرمایهگذاری، هر دوی این روشها دارای مدافعان و مخالفان خود میباشند.
تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی هر چیزی را که بر روی قیمت یک اوراق بهادار اثر میگذارند را مطالعه میکند، از عوامل اقتصاد کلانی مانند وضعیت اقتصادی یک کشور تا وضعیت صنایع و همچنین عوامل اقتصاد خرد مانند تأثیرات مدیریت شرکتها. هدف نهایی تحلیل بنیادی، رسیدن به رقمی است که سرمایهگذار بتواند آن را با قیمت کنونی سهم در بازار مقایسه کند و ارزیابی کند که قیمت سهم بیش از ارزش ذاتیش قیمت گذاری شده و یا این که کمتر از ارزش ذاتیش قیمت دارد.
تحلیل بنیادی (fundamental analysis) به بررسی سهام برای بهدست آوردن ارزش ذاتی (intrinsic value) آنها میپردازد.
تحلیل بنیادی همهٔ مسائل از اقتصاد کلی تا شرایط صنایع و قدرت مالی و مدیریتی شرکتها را میسنجد. درآمدها (earnings)، هزینهها (expenses)، داراییها (assets) و بدهیها (liabilities) همگی توسط یک تحلیلگر بنیادی بهدقت مورد بررسی قرار میگیرند.
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی فرق میکند. در این نوع از تحلیل، معاملهگران سعی میکنند که فرصتهای معاملاتی را با بررسی وضعیت و آمار روند، مانند حرکات در قیمت دارایی و حجمهای معاملاتی پیدا کنند.
فرضیهٔ اصلی در این تحلیل این است که تمامی موارد بنیادی از پیش در قیمت سهام لحاظ شدهاند، بنابراین دیگر نیازی به توجه زیاد به آنها نیست.
تحلیلگر تکنیکال سعی نمیکند که مقدار ارزش ذاتی یک دارایی را اندازهگیری کند، بلکه آنها از نمودار سهام برای یافتن الگوها و روندهایی که به آنها در پیشبینی قیمت سهم در آینده کمک میکنند، استفاده میکنند.
سیگنالهای محبوب تحلیل تکنیکال شامل میانگینهای متحرک ساده (Simple Moving Averages – SMAs)، سطوح حمایتی و مقاومتی (support and resistance levels)، خطوط روند (trendlines) و اندیکاتورهای شتاب حرکت قیمت (momentum indicators) میباشند.
کوچک کردن