aalan

یک سوال Latest سوالات

amirsaeiddehghan
کاربر

سردرگمی و اضطراب در زندگی

به نظر شما چطور می توانیم از سردرگمی و بی هدفی در زندگی نجات پیدا کنیم و هدف واقعیمان را پیدا کنیم ؟

aalan

لطفا ابتدا وارد شوید تا بتوانید پاسخ دهید.

  1. اکثر مردم بدون فعال شدن مکانیزم هدف جویی شان یک زندگی معمولی، متوسط و بی روح را زندگی میکنند تا بمیرند. اما شما فرق دارید. هر انسانی ،در ذهن اش مکانیزمی وجود دارد که ناخودآگاه او را به سمت اهدافش هدایت کند. افرادی که در زندگی احساس سردرگمی میکنند، دقیقا به علت نداشتن هدف مشخص است و یا مثلا اگر فردیادامه مطلب ...

    اکثر مردم بدون فعال شدن مکانیزم هدف جویی شان یک زندگی معمولی، متوسط و بی روح را زندگی میکنند تا بمیرند. اما شما فرق دارید.

    هر انسانی ،در ذهن اش مکانیزمی وجود دارد که ناخودآگاه او را به سمت اهدافش هدایت کند.
    افرادی که در زندگی احساس سردرگمی میکنند، دقیقا به علت نداشتن هدف مشخص است و یا مثلا اگر فردی به هدفی که خواسته ،دست پیدا میکند،با اینکه به چیزی که خواسته رسیده، در کمال تعجب بی انگیزه میشود، مایوس میشود.

    زیرا به هدفی که خواسته رسیده، حال ذهنش هیچ هدف دیگری را در او پیدا نمیکند.

    اما خبر خوب اینکه اگر در زندگی سردرگم شدید، شانس این را دارید که به اهداف بزرگی که در ذهن دارید دست پیدا کنید.
    برای این منظور میتوانید به همین روال زندگیتان را ادامه دهید تا کم کم هدف تان را پیدا کنید. اما اگر نمیخواهید منتظر بمانید، در این مقاله ۱۰ سوال مهم را میخوانید، که جواب آنها دقیقا به شما کمک میکند به هدف اصلی زندگی تان پی ببرید.


    هدف نهایی زندگی تان را با این سوالات پیدا کنید

     

    1. آیا کاری را که دوست دارم انجام میدهم؟


      شاید جواب این سوال کیفیت کل زندگیتان را مشخص کند. آیا خانواده تان را دوست دارید؟ دوستان؟ کار؟ تفریحاتتان چطور؟ گذران وقتتان را چی؟ اگر کاری را که دوست ندارید، اما انجام میدهید، احتمالا راه اشتباهی را پیش گرفتید… بهتر است تغییرش دهید. همین الان !

     

    1. آیا افرادی که اطرافم هستند، برایم اهمیت دارند؟

      یکی از مهمترین کلیدهای پیدا کردن هدف نهایی زندگی، افرادی هستند که در زندگی شما وجود دارند. خانواده، دوستان، همکاران ،حتی مشتریانتان ! اما اگر این افراد در زندگیتان وجود دارد، اما برای شما بودن یا نبودن آنها اهمیتی ندارد، ممکن است به هدف نهایی تان ضرر بزند.
      زیرا این افراد دقیقا میتوانند نقش سوخت مکانیزم هدف جویی شما را تهیه کنند : انگیزه

     

    1. از جایی که هستم راضی ام؟

      به تمام جنبه های زندگیتان توجه کنید. آیا با کارهایی که کردید خوشحال هستید؟
      آیا در مسیری از زندگی حرکت میکنید که میخواهید؟ اگر نه، چه کاری برای تغییر مسیر میتوانید انجام دهید؟ مقایسه زندگی خودمان با دیگران بد نیست، بعضا رقابت مثبتی را ایجاد میکند اما اگر داشته هایمان را با داشته های دیگران مقایسه کنیم ممکن است از نظر روحی ضرر زیادی ببینیم…
      بهترین مقایسه و اندازه گیری خوشبختی این است : آیا کاری را انجام میدهیم که میخواهیم و در مسیری حرکت میکنیم که از ماجراجویی در آن مسیر لذت میبریم؟

     

    1. آیا میتوانم بیشتر تلاش کنم؟

      همیشه جای تلاش بیشتر وجود دارد. هیچ سقفی برای تلاش در مسیر موفقیت وجود ندارد. یکی از بهترین راه های پیدا کردن هدف نهایی زندگی تان، حل مشکلی است که از آن رنج میبرید. برای مثال ،در گروه، سازمان، جامعه ای که هستید، تغییر چه چیزی میتواند شما را شاد کند؟ آنرا پیدا کنید، وارد گروهی شوید که در حل آن مشکل فعالیت میکنند و شروع به فعالیت برای حل مشکلی کنید که حل شدن آن باعث خوشحال شدن تان میشود.

     

    سردرگمی در زندگی

     

    1. آیا احساس رضایت میکنم؟

      اکثرمان رضایت از زندگی را وابسته به کار، یا مادیاتی که داریم، میدانیم. اگر کارمان را دوست نداریم، از زندگی راضی نیستیم… اگر خانه لوکس، ماشین گران قیمت، درآمد بالا و … نداریم، احساس میکنیم شکست خورده ایم.
      اما این ها معیار صحیحی برای سنجش رضایت نیستند. بهتر است واقعی تر به زندگیمان نگاه کنیم و با توجه به ملاک های خودمان موفقیت یا شکست زندگی خودمان را بسنجیم.

     

    1. چطور میخواهم در خاطر دیگران بمانم؟

      دوست دارید دیگران چه چیزی از شما برای همیشه بعد از شما به خاطر داشته باشند؟ چه چیزی میخواهید در این جهان تغییر دهید تا نام تان جاودانه شود؟ شاید فکر کنید آنقدر فرد مهمی نیستید که تغییری در این جهان شکل دهید، اما مهم نیست، فقط تصور کنید. تصور کردن کلید حل بسیاری از مسائل است.

     

    1. چه چیزی خوشحالم میکند؟

      اگر نمیدانید چه چیزی شما را خوشحال میکند، اشکالی ندارد… در عوض برای شروع از خودتان بپرسید : چه چیزی شما را ناراحت میکند؟ اذیت میکند؟ دوست ندارید؟ سپس برای اقدام شروع کنید درست در جهت عکس حرکت کنید و بدنبال کارهایی بروید که شما را خوشحال میکند.

     

    1. امروزم را چطور می بینم؟

      هنگام بیدار شدن در صبح، چطور زندگی تان را شروع میکنید؟ دید شما نسبت به امروز، رابطه مستقیمی با دید شما نسبت به زندگی تان دارد. اگر روزتان را با افکار منفی شروع کنید، ناخودآگاه افکار مثبت دفع میشوند.
      دیدگاهتان را نسبت به روزهایتان تغییر دهید، مثبت شروع کنید. برای مثال هنگام صبح، تا ظهر به خود تلقین کنید امروز اتفاق خوبی برای خواهد افتاد… شاید تعجب کنید دقیقا اتفاق خوبی برایتان رخ خواهد داد

     

    1. آیا فرد موثری هستم؟

      همیشه میتوانید برای این دنیا فردی موثر باشید. اما اینکه چه کاری میخواهید انجام دهید، داستان دیگریست.
      قرار نیست فردی باشید که فقر از این دنیا ناپدید میکند و یا مربی زندگی باشید که زندگی دیگران را متحول کنید. شما با یک درخت کاشتن هم میتوانید فرد موثری باشید. با یک لبخند زدن هم میتوانید روز یک نفر را بسازید. با محبت کردن هم میتواند قلب کسی را به دست آورید.

     

    1. منتظر چی هستم؟

      خب… منتظر چی هستید؟ شروع کنید

    منبع: سوخت جت

    کوچک کردن
  2. اینگونه سوالات در ذهن هر انسان پرسشگری وارد میشه که من اومدم که چه کار کنم؟ قراره به کجا برسم؟ الان کجام؟ هدفم چیه؟ آخرش چی میشه؟ و ... از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم و به فرموده امام علی(ع): «خدا رحمت کنادامه مطلب ...

    اینگونه سوالات در ذهن هر انسان پرسشگری وارد میشه که من اومدم که چه کار کنم؟ قراره به کجا برسم؟ الان کجام؟ هدفم چیه؟ آخرش چی میشه؟ و …

    از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
    به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

    مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
    چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

    و به فرموده امام علی(ع): «خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجا قرار گرفته است و به سوی کجا می رود».


    ترسیم اهداف زندگی بر مبنای فلسفه زندگی شکل می گیره. همه ی ما انسان ها نیاز داریم بدونیم برای چی هستیم، کجا هستیم، و قراره به کجا برسیم. پاسخ این سواله که مسیر کلی زندگی ما رو مشخص می کنه، اونوقت در این مسیر کلی می بینیم که چقدر افراد می توانند متفاوت باشند در عین حالی که مسیر کلی شون یکی هست.

    شاید بتوان گفت آنچه به ما هدف و انگیزه می دهد، نیاز است.

    تصور کنید که در بیابان خشک و بی آب و علفی هستید و از فرط تشنگی نای حرکت ندارید. با اینکه در بدترین حال به لحاظ جسمانی به سر می برید، ولی سرشار از هدف و انگیزه هستید! و هدف شما رسیدن به آب هست تا به حیات خودتون ادامه بدهید. می بینید که یک نیاز چقدر میتونه در بدترین شرایط هم انگیزه بده و ما رو به سمت هدف بکشونه. خب، آیا ما صرفا نیازهای جسمانی داریم؟ مسلما نه. نیازهای روحی، نیازهای روانی هم بخش بسیار مهمی از وجود ما هستند. اگر نیاز روحی یا روانی ای داشته باشیم که برای ارضای اون مثل رسیدن به آب تلاش کنیم، اونوقت هم هدف خواهیم داشت و هم انگیزه. یک تفاوت بزرگ نیاز جسمانی با نیاز روحی اینه که نیاز جسمانی صرفا یک کمبود رو جبران میکنه، اما نیاز روحی ما رو به سمت کمال حرکت میده و به زندگی مون جهت و حتی شدت میده

    اما نیازهای ما چه هستند؟

    روانشناسان دسته بندی های مختلفی از انواع نیازهای انسان ها رو ارائه کرده اند. یکی از طبقه بندی های معروف به قرار زیر هست:

    ۱. نیازهای فیزیولوژیکی یا جسمی: شامل نیاز به آب، غذا، خواب، میل جنسی، حرارت مناسب و …
    ۲. نیاز به امنیت: شامل نیاز به داشتن محیطی امن و به دور از تهدید
    ۳. نیاز به عشق و تعلق: شامل نیاز به ایجاد روابط متقابل با دیگران و محبت کردن و مورد محبت واقع شدن.
    ۴. نیاز به عزت نفس یا احترام به خود: شامل احساس کسب توفیق و تایید، احساس شایستگی، و احساس مهارت و کفایت
    ۵. نیازهای خودشکوفایی یا فرانیازها: نیازهای فرد برای رسیدن به آنچه که در حداکثر توان و استعداد دارد. کنجکاوی، اشتیاق برای شناخت، یادگیری، کسب حقیقت، دانش اندوزی، تجربه کردن، درک زیبایی، و نظم و هماهنگی می توانند از این موارد باشند. خاصیت مهم فرانیازها اینه که می توانند کاملا شخصی باشند(مثلا مادری که هدفش مادر نمونه شدن هست) و دیگر اینکه یک فرآیند و جریان هست، یعنی پایانی براش در نظر نمی گیریم.

    طبقه بندی دیگر نیازها رو شامل موارد زیر میدونه:

    نیاز به ارتباط
    ریشه دار بودن
    تعالی
    هویت
    معیار جهت یابی
    برانگیختگی و تحریک

    نیازهای دیگری هم شناسایی شده اند که برخی شون عبارتند از:

    نیاز به پیشرفت
    سازندگی
    فهمیدن
    پیوندجویی
    خودمختاری
    توجه دیگران
    معنادار بودن زندگی
    احساس مشارکت اجتماعی
    چالش و نوآوری
    روابطه نزدیک و صمیمی با دیگران
    داشتن حس کنترل
    موفقیت
    شایستگی

    در اسلام هم مبحث نیازها بعضا با عناوینی چون غرایز مورد توجه قرار گرفته که عبارتند از:

    ۱) حبّ ذات، که ریشه حرکت های سیاسی و اقتصادی انسان است؛ ۲) زیباپسندی، که ریشه فعالیت های هنری است؛ ۳) کنجکاوی، که ریشه فعالیت های فکری و فلسفی است؛ ۴) مهرطلبی، که ریشه زندگی خانوادگی و روابط زناشویی و مادر و فرزند است؛ ۵) سپاسگزاری، که ریشه روانی اخلاق اسلامی است؛ ۶) کمال جویی، که ریشه حرکت تکاملی انسان است؛ ۷) بیم، که ریشه در ترس ها و نگرانی ها و وحشت و اضطراب هاست؛ ۸) امید، که ریشه آرزوها و تلاش و مقاومت هاست؛ ۹) غریزه جنسی، که منشأ تولید نسل است؛ ۱۰) گرسنگی، که ریشه فعالیت های اقتصادی است؛ ۱۱) تشنگی، که ریشه تلاش برای یافتن نوشیدنی هاست؛ ۱۲) اُنس، که ریشه در فعالیت های اجتماعی دارد؛ ۱۳) برتری جویی ۱۴) صیانت نفس، که ریشه جنگ های تدافعی دارد.

    هر یک از این نیازها باید در مسیر درست و تعریف شده و اصولی خود برآورده شوند.

    دسته بندی های دیگری هم هست که فطریات انسان ها رو بیان میکنه:

    حقیقت جویی
    زیبایی دوستی
    خیر اخلاقی
    خلاقیت و ابداع
    عشق و پرستش

    می بینید که انسان درون خودش نیازها و انگیزه ها و فطریات متنوعی داره.

    اینها کما بیش در همه ی انسانها وجود دارند، مگر اینکه اونها رو در خودمون کشته باشیم، و یا بنا به دلایلی چون افسردگی و … فراموششون کرده باشیم.

    کسی که بر مبنای فطریات خودش، اهداف زندگی اش رو ترسیم میکنه، شور و شوق و تحرک و انگیزه و هدف رو همزمان برای خودش به ارمغان میاره

    مثال های بسیاری میشه از اینجور افراد بیان کرد. شهید مطهری(ره) یک نمونه بارز از هدفمندی، انگیزه و اشتیاق بودند. برای اصلاح طرز تفکرات غلط رایج در جامعه، تمام عمر خود رو صرف کردند و با چه شوری هم این کار رو انجام می دادند. یکی از همراهان شهید در خاطراتشون نقل می کنند که قرار بود همراه استاد مطهری بر کتابی نقد بزنند. قرار بر این شد که نیمی از کتاب رو استاد و نیمی رو این همراه نقد بزنند. تنها چند روز پس از اینکه تقسیم کار شد، استاد نزد همراهشون رفتند و نتیجه رو جویا شدند. همراهشون گفتند که هنوز فرصت نکرده اند کتاب رو مطالعه کنند!، در حالی که شهید نقدر رو هم نوشته بودند! آیا واقعا شهید مطهری وقتشون بیشتر پر بود یا همراهشون؟ تردیدی نداریم که شهید مطهری با آن مشغله های زندگی وقت کمتری داشتند، اما چون مسیر براشون روشن بود و برنامه ریزی منظم داشتند، کارها رو به موقع انجام می دادند.

    من و شما هم باید مسیرمون رو روشن کنیم. هیچکس نمیتونه به من یا شما بگه مسیر زندگی ات و اهدافت اینه و حالا حرکت کن!

    باید به درون خودمون بنگیریم و بر مبنای فطریاتمون ابتدا مسیر کلی رو مشخص کنیم و سپس با برنامه ریزی در جهت اون مسیر(ها) گام برداریم. چرا نمیشه هدف بلند مدت در نظر داشت؟ هدف بلندمدت و پایان ناپذیر میتونه خدمت به خلق باشه، میتونه جلب رضایت الهی باشه، میتونه اصلاح جامعه باشه، میتونه علم آموزی باشه، میتونه خلاقیت و ابداع باشه و …

    اونوقت در مسیر اهداف بلند، انسان با برنامه ریزی درست، اهداف خردتر رو ترسیم میکنه و گام برمیداره

    شما باید خودتون به درون خودتون نگاه کنید تا متوجه بشید اینجا چه کاره اید و قراره به کجا برسید. اونوقته که میتونید تحول شگرفی در خودتون مشاهده کنید؛ تحولی که هیچ نیروی محرک بیرونی نمیتونه در شما ایجاد کنه

    کوچک کردن
  3. سرگردانی چیست؟ گروهی از مردم دردی دارند که علائم آن گیجی و سرگردانی است. آن ها احساس پوچی و بی هدفی می کنند و هر روز به دنبال کسی یا چیزی به عنوان هدف می روند ولی روز بعد متوجه می شوند که آن هدف نمی تواند آن ها را راضی کند. برای همین ان را رها می کنند و هدف دیگری را دنبال می کنند. این گونه افراد هموادامه مطلب ...

    سردرگمی و بی هدفی در زندگی

    سرگردانی چیست؟

    گروهی از مردم دردی دارند که علائم آن گیجی و سرگردانی است. آن ها احساس پوچی و بی هدفی می کنند و هر روز به دنبال کسی یا چیزی به عنوان هدف می روند ولی روز بعد متوجه می شوند که آن هدف نمی تواند آن ها را راضی کند. برای همین ان را رها می کنند و هدف دیگری را دنبال می کنند. این گونه افراد همواره احساس تنهایی و کمبود می کنند.

    چرا دچار سردرگمی می شویم؟

    مشکل افرادی که دچار سردرگمی می شوند این است که نظام هستی و هدف اصلی خلقت انسان و جهان را نشناخته اند. این افراد باید بدانند که:

    • چرا خداوند انسان را خلق کرده است؟
    • ماموریتی که خداوند به انساسن سپرده است چیست؟
    • هدف از حیات دنیوی و اخروی چیست؟

     

    چگونه از سرگردانی رهایی پیدا کنیم؟

    بحث پوچ انگاری و تصادفی بودن جهان در آیه ۲۴ سوره جاثیه این گونه بیان شده است:

    «وَ قالُوا ما هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ»

    «آنها گفتند: «چیزی جز همین زندگی دنیای ما در کار نیست گروهی از ما می میرند و گروهی جای آنها را می گیرند و جز طبیعت و روزگار، ما را هلاک نمی کند» آنان به این سخن که می گویند علمی ندارند، بلکه تنها حدس می زنند (و گمانی بی پایه دارند)»

    خداوند در این آیه از کسانی سخن می گوید که در زندگی شان همواره احساس کوبود معنویت دارند و پوچی و تنهایی آنان را آزار می دهد. این در حالی است که مردم اهل خرد می دانند که چنین نیست و صاحب اختیار جهان، این دنیا را با طرح و برنامه خاصی خلق کرده و انسان هم نقشی دارد که باید آن را بشناسد و به انجام برساند؛ خداوند در آیات ۱۹۰ و ۱۹۱ سوره آل عمران درباره طرح و برنامه خلقت جهان می فرماید:

    «إِنَّ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ. الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»

    «مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز نشانه هایی (روشن) برای خردمندان است. همان ها که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد می کنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند (و می گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده ای، منزهی تو! ما را از عذاب آتش نگاه دار»

    قرآن همه مردم را به راه حق و بندگی خداوند فرا می خواند. زیرا اگر انسان بنده خدا نباشد بنده هوای نفس و شیطان خواهد شد که نتیجه آن سرگردانی را در پی خواهد داشت. بنابراین راه نجات از سردرگمی، بندگی کردن برای کسی است که ما را آفریده و صاحب اختیار ما و همه جهان است؛ همانطور که در آیات ۲۱ و ۲۲ سوره بقره می خوانیم:

    «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

    «ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید آن کس که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید تا پرهیزکار شوید. آن کس که زمین را بستر شما و آسمان [جو زمین] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد و از آسمان، آبی فرو فرستاد و به وسیله آن میوه ها را پرورش داد تا روزی شما باشد. بنابراین برای خدا همتایانی قرار ندهید، در حالی که می دانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریده اند و نه شما را روزی می دهند)»

    کوچک کردن
  4. ممنون از پرسش قشنگتون @amirsaeid ، به نظر من خیلی چیز ها می تونه انسان رو در دوراهی قرار بده و یا اینکه احساس بی هدفی و درنتیجه خسته شدن در زندگی رو میده. خیلی وقتا ادم نمیدونه کدوم راه رو انتخاب کنه مثلا من خودم به شخصه بین دو راهی ماندن و مهاجرت واقعا مونده بودم و در هر صورت تصمیم گرفتم بمونم ولیادامه مطلب ...

    ممنون از پرسش قشنگتون amirsaeiddehghan ، به نظر من خیلی چیز ها می تونه انسان رو در دوراهی قرار بده و یا اینکه احساس بی هدفی و درنتیجه خسته شدن در زندگی رو میده. خیلی وقتا ادم نمیدونه کدوم راه رو انتخاب کنه مثلا من خودم به شخصه بین دو راهی ماندن و مهاجرت واقعا مونده بودم و در هر صورت تصمیم گرفتم بمونم ولی هنوز نمیدونم تصمیم درستی گرفتم یا نه ولی بالاخره ادم باید یک تصمیم رو بگیره و تا انتهاش بره چون اگه این کار رو نکنی همیشه حسرت برات میمونه که کاش فلان کار رو میکردم!!

    کوچک کردن

پرسش‌های مرتبط