چطوری پول دربیاریم یا چطوری به راحتی پول در بیاریم کسی ایده ای داره؟
لطفا ابتدا وارد شوید تا بتوانید پاسخ دهید.
هنوز حساب کاربری ندارید؟ اینجا ثبت نام کنید
رمز را فراموش کردید ؟ لطفا ایمیل را وارد کنید تا لینک تغییر پسورد به ایمیل شما ارسال شود
Please briefly explain why you feel this question should be reported.
لطفا به طور خلاصه توضیح دهید که چرا شما احساس می کنید این پاسخ باید گزارش شود.
Please briefly explain why you feel this user should be reported.
بهترین جا برای اشتراک ایده ها و کمک به دیگران برای انتشار بیشتر علم و دانش!!
ساخت یک حساب جدید
سلام راه های زیادی برای پول درآوردن هستش و یا به صورت کلی ثروتمند شدن که بیشترش بستگی به سبک زندگی و نحوه نگرش شما به زندگی داره که تاثیر زیادی در ثروتمند شدن داره. توصیه میکنم کتاب پدر پولدار پدر بی پول از رابرت کیوساکی رو بخونید خیلی مفید و موثر هستش. خلاصۀ کتاب پدر پولدار پدر بی پول در سه جمله کادامه مطلب ...
سلام راه های زیادی برای پول درآوردن هستش و یا به صورت کلی ثروتمند شدن که بیشترش بستگی به سبک زندگی و نحوه نگرش شما به زندگی داره که تاثیر زیادی در ثروتمند شدن داره. توصیه میکنم کتاب پدر پولدار پدر بی پول از رابرت کیوساکی رو بخونید خیلی مفید و موثر هستش.
خلاصۀ کتاب پدر پولدار پدر بی پول در سه جمله
۵ ایدۀ بزرگ از این کتاب
حداقل ۱۰ درصد از درآمدتان را روی خودتان سرمایهگذاری کنید اگر میخواهید عملکرد فوقالعادهای داشته باشید، باید دورِ خودتان را با مربیان درجه یک پر کنید. هر کار فوقالعادهای که در زندگی انجام دادهاید، نتیجهی تربیت باکیفیتِ یک مربی درجهی یک بوده است. اگر در زمینهای به بنبست خوردهاید، بهادامه مطلب ...
حداقل ۱۰ درصد از درآمدتان را روی خودتان سرمایهگذاری کنید
اگر میخواهید عملکرد فوقالعادهای داشته باشید، باید دورِ خودتان را با مربیان درجه یک پر کنید. هر کار فوقالعادهای که در زندگی انجام دادهاید، نتیجهی تربیت باکیفیتِ یک مربی درجهی یک بوده است. اگر در زمینهای به بنبست خوردهاید، به این خاطر است که مربی باکیفیتی در آن زمینه نداشتهاید.
بهترین مربیگریهای دنیا، آنهایی هستند که بابتش به مربیتان پول پرداخت میکنید. اغلب، هر قدر بیشتر پرداخت کنید بهتر است، زیرا این رابطه را بهمراتب جدیتر میگیرید. در چنین رابطهای، باری به هر جهت برخورد نمیکنید. وقت خود را هدر نمیدهید. در حقیقت سرمایهگذاری کردهاید و به همین دلیل، دقیقتر گوش میکنید. بیشتر اهمیت میدهید. باملاحظهتر و درگیرتر خواهید بود. اگر موفق نشوید، پیامدهای بیشتری گریبانتان را خواهند گرفت، به همین خاطر همهچیز را جدی میگیرید.
خودِ من برای کمک گرفتن در نوشتن اولین معرفی کتابم که باید به کارگزاران ادبی ارائه میدادم، ۳۰۰۰ دلار به نویسندهی بسیار موفقی پرداخت کردم. آن ۳۰۰۰ دلار را بهازای شاید ۴ یا ۵ ساعت از وقت او پرداخت کردم اما در آن ۴ یا ۵ ساعت، آنچه باید برای نوشتن یک معرفیِ عالی دربارهی کتابم یاد میگرفتم به من آموخت. با در اختیار گذاشتن منابعی، این فرآیند را به طرز چشمگیری برایم بهتر و سریعتر کرد. درنتیجه، با کمک او توانستم کارگزار ادبی مناسبی پیدا کنم و بعد هم یک قرارداد برای شش جلد کتاب نوشتم.
اگر آن زمان بیشازحد نگران پرداخت آن ۳۰۰۰ دلار بودم، مطمئنا تا امروز هم معرفی کتابی ننوشته بودم. اگر هم نوشته بودم، نهایتا معرفینامهای بسیار بد بود. مسلما به اندازهی امروز انگیزه نداشتم و انجام اقدامات لازم بعید بود.
اگر دارید با خودتان میگویید شما چنین پولی برای پرداخت ندارید، مطمئنا میتوانید از پس خرید حداقل یک کتاب بربیایید؛ کتابی که در چنین شرایطی بتواند نقش آن مربی را برای شما ایفا کند. خودِ شما چقدر پول یا زمان صرف سرگرمی، لباس یا غذا میکنید؟ مسئلهی اصلی، اولویت است.
فقط وقتی انگیزهی لازم را برای انجام کاری خواهید داشت که روی آن سرمایهگذاری کنید.
فراتر از بحث مربیگری، باید روی برنامههای آموزشی، دورههای آموزش آنلاین، کتاب و البته خوراک و استراحت خودتان هم سرمایهگذاری کنید.
سطح موفقیت شما مستقیما با سطح سرمایهگذاریتان سنجیده میشود. اگر نتیجهی دلخواهتان را بهدست نمیآورید، به این خاطر است که به اندازهی کافی سرمایهگذاری نکردهاید تا به آن نتایج دست یابید.
اولویت شما در سرمایهگذاری باید خودتان باشید.
اینکه امروز چه کسی هستید، در حقیقت تعیین میکند که:
حداقل ۸۰ درصد از اوقات فراغت خود را صرف یادگیری کنید
سرگرمی خوب است، اما فقط وقتی این سرگرمی مفید واقع میشود که در حقیقت سرمایهگذاری روی روابط یا روی خودتان باشد. اگر آن سرگرمی در آینده بازدهی داشته باشد، متوجه خواهید شد که درواقع سرمایهگذاری بوده است. این بازدهی میتواند دربردارندهی خاطرات مثبت، یادگیری تحولی یا روابط عمیق باشد.
زندگی فقط سرگرم بودن نیست، آموزش و یادگیری هم مهم هستند. با آنکه هر دو واجب هستند اما آموزش، بازده بیشتری در آیندهی شما خواهد داشت.
موفقترین آدمهای دنیا مدام در حال یادگیری هستند. آنها فراوان میخوانند. آنها میدانند که دانستههایشان تعیین میکنند که دنیا را چقدر خوب میبینند. میدانند که دانستههایشان کیفیت روابطی را که میتوانند داشته باشند و کیفیت کاری را که میتوانند انجام دهند، مشخص میکند.
اگر مدام در حال اتلاف وقت در شبکههای اجتماعی هستید، چطور انتظار دارید کار ارزشمندی انجام دهید؟ ورودیِ شما مستقیما بر نتیجهی شما اثر میگذارد. چیزهای بیارزش وارد کنید، چیزهای بیارزش خارج میشود.
برای پول کار نکنید، برای یاد گرفتن کار کنید
آدمهای ثروتمند و شاد برای یادگیری کار میکنند. آدمهای ناموفق و ناشاد اصولا برای پول کار میکنند. فقط ۲۰ درصد از انرژیتان باید صرف انجام کار حقیقیتان شود. بقیه باید صرف یادگیری، بهبود و استراحت شود.
وقتی یادگیری و بازیابی را در اولویت قرار میدهید، آن وقت است که موقع کار کردن، در وضعیت کاملا آمادهای از نظر ذهنی هستید و همهی وجودتان به کار مشغول میشود. دیگر مانند خیلیها نیستید که موقع کار حواسشان پرت میشود. شما یا ۱۰۰ درصد مشغول کار هستید یا نه. وقتی به چنین سطحی میرسید، در چند ساعت، بیشتر از چند روز دیگران میتوانید کار کنید.
انگیزهی خود را از گرفتن به بخشیدن تغییر دهید
بیشتر آدمها فقط روی چیزی متمرکز هستند که میتوانند از زندگی بگیرند.
من! من! من!
اما وقتی نسبت به تعاملات دنیا آگاه میشوید، تمایلتان از گرفتن صرف، به بخشیدن تغییر میکند. میفهمید که این شیوه بسیار رضایتبخشتر از گرفتنِ صرف است. علاوهبراین، با چیزی تحریک میشوید که به آن باور عمیق دارید.
وقتی انگیزهی اصلیتان بخشیدن باشد، میفهمید چگونه باید روابطتان را بهبود ببخشید. مدام به ذهنتان میآید که عبارت «سپاسگزارم» را به دیگران بگویید.
ایدههای بیشتری دربارهی بهبودبخشی زندگی و کار دیگران خواهید داشت. شروع به مشارکت بیشتر میکنید که خود این بهمراتب منجر به فرصتهای بیشتر و روابط عمیقتر خواهد شد. مردم شما را دوست خواهند داشت و به شما اعتماد خواهند کرد. کارتان را با انگیزهی والاتری دنبال میکنید و در نتیجه، الهام و تأثیر بسیار بیشتری خواهید گرفت.
در بازاریابی خیلی خیلی خوب شوید
بازاریابی چیزی نیست جز روانشناسی کاربردی؛ ارتباط با آدمها، متقاعد کردن دیگران و کمک به آنها.
خیلیها فکر میکنند بازاریابی چیزی کثیف و غیراخلاقی است!
بسیاری از «هنرمندان» بازاریابی را نمیآموزند، چون نمیخواهند «خودشان را بفروشند». آنها میخواهند کارشان خالص باشد. دانشگاهیها هم بهتر از این نیستند. آثار آنها در دسترس مردم عادی نیست.
بازاریابی چیزی نیست جز آسانتر و بهتر کردنِ یافتن و استفاده از کارتان.
حقیقت این است که مردم یک دفعه ظاهر نمیشوند که محصول یا خدمات شما را بخرند. آنها ناگهان ظاهر نمیشوند تا نوشتههای شما را بخوانند.
بازاریابی «چگونگی» هر کاری است که انجام میدهید.
دلیل اینکه بیشتر مردم موفق نیستند، به این خاطر است که یا از بازاریابی میترسند و یا از آن امتناع میکنند. به همین دلیل هم بیشتر افراد معلمهای بدی هستند. آنها بیشتر روی محتوا تمرکز دارند تا تحویل و طراحیِ آن محتوا. اما تحویل (یا همان چگونگی) اگر مهمتر نباشد، درست به اندازهی اینکه چه کاری انجام میدهید یا چرا این کار را انجام میدهید مهم است.
شاید شما درمان سرطان را بدانید. اما اگر آن را درست بازاریابی نکنید، هیچوقت نمیتوانید درمان خود را عرضه کنید. شاید مهمترین پیامِ دنیا را داشته باشید یا بهترین قصهی دنیا را بدانید، اما اگر آن را هوشمندانه عرضه نکنید، هیچکس آن را نخواهد دید.
کوچک کردنیک نقشه اجرایی بزرگ برای یک صد میلیون تومان پول ! نه اشتباه نکنید، کاپشن و دستکش سیاه(!) لازم نیست. تنها چیزی که لازم دارید 10 دقـیقـــه وقـــت است تا این مطلب را بخوانید + یک اراده قوی برای اجرای آن و یک کاغذ و قلم برای یادداشت یک سری چیز میز… همین و بس ! حالا یک خورده به این سوالات فکر کنید… آیا دادامه مطلب ...
یک نقشه اجرایی بزرگ برای یک صد میلیون تومان پول !
نه اشتباه نکنید، کاپشن و دستکش سیاه(!) لازم نیست.
تنها چیزی که لازم دارید ۱۰ دقـیقـــه وقـــت است تا این مطلب را بخوانید + یک اراده قوی برای اجرای آن و یک کاغذ و قلم برای یادداشت یک سری چیز میز… همین و بس !
حالا یک خورده به این سوالات فکر کنید… آیا دغدغه روزانه شما نیستند؟
چندتا از این تیپ افکار روزانه فکر شما را به خود مشغول میکنند؟
زیاد؟ کم؟ خب مهم نیست ! میدونید چرا؟ این طرح (مقاله ای که در حال خوندنش هستید) به شما کمک میکند صبح زود خودتون بخواهید زودتر از زنگ زدن ساعت تان از خواب بیدار شوید و به سر کار بروید!
چون قراره کــارِ خودتون رو داشته باشید و کارآفرین شوید !
خودتون بشید آقای خودتون و هر زمانی دوست داشتید به سرکار بروید و هر زمانی که دوست داشتید به خانه برگردید… حقوق تون رو هم هر زمانی که دوست داشتید خرج کنید یا پس انداز کند.
اینطوری بهتر نیست؟
خب معلومه که عالیه… اما اول باید تکلیفمون رو با باورهای مان راجع به پول روشن کنیم. اگر نسبت به پول احساس خوبی ندارید، همین الان این صفحه را ببندید ! اگر پول برایتان چیز جالبی نباشد راهتان را اشتباه انتخاب کردید…
برای شروع، قدم به قدم با هر مرحله پیشروی کنید :
قدم اول) یک لیست از ۱۰ تا از علاقه مندی هایتان تهیه کنید
اینها در صدر ستون های جدولتان قرار خواهند گرفت. مهم نیست اگر الان کارتان درست کردن فلافل است یا فروش آخرین مدلِ ماشین بنز؛ شما باید ۱۰ کاری که دوست دارید به غیر از کار فعلی تان را در بالای صفحه در ۱۰ ستون بنویسید.
اصلا مهم نیست اگر الان در یک افسردگی موقت سر میکنید چون یه نفر جواب تلفن تان را نداده. اگر میخواهید طرح را اجرا کنید باید این کار را انجام دهید. شما ۱۰ حوزه علاقه مندی متفاوت اما دوست داشتنی برای خودتان دارید.
علایق من که لیست کردم شامل :
قدم دوم)هر دسته علاقه تبدیل به یک ستونِ سود خواهد شد
شما قرار است در هر ستون (یعنی در هر حوزه ای که علاقه دارید) ۱۰ میلیون کسب کنید. مرحله دوم به همین سادگی است !
قدم سوم) برای هر دسته یک پروژه انتخاب کنید
شاید کمی چالشزا باشد ! اما اگر شما در هر حوزه ای از ساخت و ساز تا بدنسازی علاقه دارید میتونید در هر حوزه بیش از ۱۰ میلیون سود از کارآفرینی کسب کنید. از کجا میدونم؟ اگر فرد مورد نظر نبودید هیچوقت این مطلب را تا این قسمت نمیخواندید.
شما با طراحی چند سایت برای چند سازمان میتونید تا ۱۰ میلیون حداقل درآمد کسب کنید یا عکاسی از چند عروسی هم همینطور.
قدم چهارم) برنامه را بزرگ تر نکنید، فعلا همین را اجرا کنید
آیا الان پیشنهاد میکنید بجای ۱۰ تا ۱۰۰ تا از علایقتان را بنویسید؟ نه ! همه را نه فعلا نیاز نداریم.
فعلا باید با همین ۱۰ تا ببینید به کجا خواهید رسید تا بعد پروژه های دیگری عملی کنید. زیرا در هر پروژه ای انگیزه ای پیدا خواهید کرد تا بعدی را نیز اجرا کنید، پس همه را با هم اجرا نکنید تا بتوانید یکی یکی همه را اجرا کنید.
قدم پنجم) انگیزه تان را در طول مسیر بالا نگه دارید
مطمئنم یکی الان میپرسه “چی میشه اگر یکیشون اجرا نشه؟”
هیچ اتفاقی نمی افته بجز ۹۰تای دیگه (که بعدا قراره اجرا کنید) فعلا ۹ پروژه دیگر دارین که میتونین اجرایش کنید ! بروید آنها را اجرا کنید… یادتان باشد که در طول مسیر ممکن است شکست بخورید، کارتان پیش نرود، به هر دری بزنید بسته باشد و … ناامید نشید !
کارآفرین های بزرگ، از مشکلات بزرگی عبور کردند تا به ثروت و شهرت رسیدند.

قدم ششم) باور کنید نه به سرمایه نیاز دارید و نه به پارتی
معمولا افراد برای بهانه تراشی ازین گفته بسیار تاریخی استفاده میکنند “باید سرمایه داشته باشی.”
من فکر نمی کنم برای کسب ۱۰ میلیون تومان نیاز باشه یک شهربازی افتتاح کنید یا یک رستوران زنجیره ای افتتاح کنید (حداقل فعلا که اینطور نیست…) !
فعلا گام های کوچک بردارید، هنوز کلی درس قرار است در این راه یاد بگیرید.
قدم هفتم) باور کنید شما دیوانه یا رویاپرداز نیستید !
به احتمال زیاد یک جدول با ۱۰۰ ایده شاید شما را بترساند و خودتون را یک “خیال پرداز” خطاب کنید.
اما به نظر من بهتر است یک تعریف جامع تر از خودمان داشته باشیم… ترس از شکست مجورمان میکند به فکر هایی مانند
به هر حال کدام بهتر است؟ یک شکست خورده رویاپرداز یا یک نفر با ۱۰ پروژه که انگیزه داره انجامش دهد که اگر انجامش هم نداد حداقل کلی تجربه کسب میکند؟
قدم هشتم) با اهدافتان حال کنید
اهداف شما نباید آنقدر بزرگ باشد که فکر کردن به آنها تمسخر خودتان باشد و یا آنقدر کوچک که انگیزه ای در شما ایجاد نکند تا حرکت کنید… اهداف شما کمی بیشتر و بزرگ تر از توانایی هایتان باشد تا همیشه پیشرفت کنید.
قدم نهم) شما یک بنگاه خیریه باز نمیکنید
اگر فردی انسان دوست هستید، حالا حالا ها باید توفان فکری کنید تا به راه هایی برای پول درآوردن پیدا کنید…
انسان دوستی بحثـِش با کسب و کار جداست، ما برای کمک به مردم لازم نیست گرسنگی بکشیم !
اگر برای یک خیریه بلیط کنسرت هنرمندی را میخواهید بفروشید، مطمئن باشید سود کسب کنید وگرنه شما یاد میگیرید کم کم یک چک بنویسد از دسته چک خودتان برای کمک به مردم استفاده کنید؛ با این روش هرگز پولدار نخواهید شد.
به دیگران کمک کنید، اما به خودتان هم کمک کنید.
دیگران راضی نیستند شما ضرر کنید تا به آنها کمک کنید، اما حاضرند کمک شما را با پول یا کمک دیگری جبران کنند.
قدم دهم) این مطلب را با دوستان تان به اشتراک بگذارید
شما یک نفر را در زندگیتان دارید که به مسائل شخصی تان اهمیت میدهد؛ بعد از نوشتن لیست ایده هایتان، آنها را با او به اشتراک بگذارید و یا تصمیم بگیرید دو نفره ۲۰ ایده را اجرا کنید.
با اینکار انگیزه بیشتری پیدا میکنید؛ اما مراقب باشید لیست ایده هایتان را بیش از افراد امین و مطمئن کسی دیگر نبیند، زیرا ممکن است در ابتدای راه با تمسخر یا شوخی شما را از ادامه مسیر دلسرد کند…
خب، حالا که ده قدم را خواندید باید بدانید هدف از این نوشته ایجاد انگیزه برای قدم برداشتن در این راه است.
باور اینکه پول درآوردن کار سختیست، باعث میشود واقعا پول درآوردن برای شما کار سختی شود… نباید اجازه بدهید باورهایتان شما را محدود کنند.
اگر شما بخواهید، میتوانید !
یک مثال قدیمی میگوید هر موقع یک شاگرد واقعی وجود داشته باشد، معلم خودش از راه میرسد. پس فقط تصمیم بگیرید، شاید ۱۰ میلیون کسب نکنید، اما تجربه ای که کسب میکنید ۱۰۰ میلیون بیشتر قیمت دارد.
کوچک کردن